دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت
علی اکبر لطیفیان
مسکین یعنى انسانى که زمینگیر شده، و به ضرر و تهیدستى گرفتار گشته، و راه درآمدى براى او نیست.
بر مؤمن، وظیفهى الهى و مسئولیت و تکلیف است که از مال خود به او کمک کند، و با حفظ آبروى او در رفع مشکلاتش بکوشد و به نیازهاى او رسیدگى نماید.
قرآن مجید رعایت حال مساکین را واجب مىداند، و رسیدگى به امور آنان را جزیى از عبادت حق به حساب مىآورد، چرا که خداوند علاقه دارد مردم به مساکین توجه ویژه داشته باشند، و زمینهى رفاه حال و راحتى معیشت را براى آنان فراهم نمایند.
بىتوجهى به مساکین امرى فوق العاده ناپسند، و بدون تردید بر اساس آیات قرآن مجید موجب عذاب سخت در روز قیامت است.
«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً» «10».
اى رسول من! حقوق مالى خویشاوندان و از کار افتاده و در راه مانده را ادا کن، و از اسراف بپرهیز.
«... وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ...» «11».
مردم نیکوکار مال خود را در عین علاقه به آن به خویشاوندان، و ایتام و از کار افتادگان، و در راه مانده، و به درخواست کنندگان مستحق و در طریق آزاد شدن بردگان مىپردازند.
«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» «12».
همانا صدقات مخصوص به هشت طایفه است: فقرا، مساکین، متصدیان امور صدقات، متمایل کردن غیر مسلمانان به اسلام، آزادى بردگان، ورشکستگان، راه خدا، در راه مانده. مصرف صدقات در این هشت مورد فریضهاى است از جانب خدا، و خداوند آگاه و حکیم است.
منع مسکین از مال، و عدم توجه به وضع او نه تنها عامل عذاب در آخرت است بلکه آثار سویى در زندگى دنیایى انسان هم خواهد گذاشت.
خداوند در سورهى «ن والقلم» از آیهى 17 تا 33 داستان برادرانى را نقل مىکند که باغ آبادى را از پدر خود به ارث بردند ولى بر خلاف روش پدر کهمردى سخى و دلسوز به حال بیچارگان بود، همان موقعى که باغ را به ارث بردند در جلسهاى بنا گذاشتند که از فرداى آن شب به احدى از مساکین کمک نکنند، و درب باغ را ببندند و مستحقى را راه ندهند، ولى همان شب به خاطر این نیت شیطانى و فکر ابلیسى و نقشهى شوم، صاعقهاى به دستور خداوند آن باغ را با تمام درختان پرثمرش از ریشه و بن سوزاند، و جز مشتى خاکستر سیاه از آن منطقهى آباد و سرسبز چیزى باقى نگذاشت.
آنان وقتى صبح زود در باغ را گشودند و آن وضع ناهنجار را دیدند، یکدیگر را سرزنش کردند و فریاد برآوردند: واى بر ما که ما اهل طغیان و تجاوز از حدود الهى و مقررات پروردگاریم!
قرآن مجید بروز مشکلات، و ظهور فقر و تنگدستى را محصول عواملى از جمله کمک نکردن به مسکین مىداند:
«وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ* کَلَّا بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ* وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْکِینِ* وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلًا لَمًّا* وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» «13».
و اما وقتى که انسان را به عرصهى آزمایش دچار کند، و روزى او را تنگ نماید و وى را به فقر و تهیدستى مبتلا کند، مىگوید: پروردگارم مرا خوار و زبون ساخت. نه چنین نیست، شما یتیم را اکرام نمىکنید، و طعام دادن به مسکین را تشویق نمىنمایید، و ارث را به تمامى مىخورید، و به شدت مال را دوست دارید! (به طورى که در قلب شما جز محبت مال وجود ندارد، این امور است که به صورت فقر و تنگدستى، و ندارى و خوارى در زندگى شما ظهور و بروز کرده است!)
قرآن مجید در سورهى مبارکهى الحاقه عذابهاى بسیار سختى را براى گروهى از مردم مطرح مىکند، و دو عامل را باعث آن عذابها مىداند:
1- عدم ایمان به خداوند
2- 2- رغبت نداشتن به اطعام مسکین.
ترجمهى آن آیات چنین است:
و اما کسى که پروندهى عملش را به دست چپش دهند، فریاد برمىدارد: اى کاش نامهى مرا به من نمىدادند، و از حسابم باخبر نمىشدم، اى کاش مرگ حیات مرا قطع مىکرد، و من وارد محشر نمىشدم، ثروت من امروز مرا بىنیاز از عذاب و خشم خدا نمىکند، تمام قدرت و سلطنتم نابود شد، آنگاه از خداوند خطاب مىرسد: او را بگیرید و در غل و زنجیر ببندید، سپس به جهنم دراندازید، آنگاه او را به زنجیرى که طولش هفتاد ذراع است درکشید، او به خداوند بزرگ ایمان نیاورد، و رغبت به اطعام مسکین نشان نداد! براى او در امروز هیچ دوستى که به فریادش برسد وجود ندارد، و غذایى جز چرک و خون دوزخیان بهرهى او نیست، و کسى جز خطاکاران از آن طعام نمىخورد «14»!
راستى توجه به وضع مساکین چه اندازه مهم است که غافل از آن منفور حق، و مستوجب سختترین عذاب در روز قیامت است.
از امین وحى جبرییل نقل شده که فرمود:
انا مِنَ الدُّنْیا احِبُّ ثَلاثَةَ اشْیاءَ: ارْشادَ الضّالِّ وَاعانَةَ الْمَظْلومِ وَمَحَبَّةَ الْمَساکِینِ «15».
من از دنیا عاشق سه برنامهام: راهنمایى گمراه، و کمک و یارى دادن به ستمدیده و عشقورزى به مساکین.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
فَمَنْ واساهُمْ بِحَواشِى مالِهِ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِ جِنانَهُ وَانالَهُ غُفْرانَهُ وَرِضْوانَهُ... «16».
کسى که با ثروت جمع شدهاش به مساکین کمک کند، و آنان را براى رفع نیازمندیهایشان یارى دهد، خداوند بهشت او را وسیع نماید، و او را به غفران و رضوانش برساند.
امام ششم علیه السلام فرمودند:
هرکس مؤمنى را غذا دهد تا سیرش کند، احدى اندازهى مزدش را در آخرت نداند، نه فرشتهى مقرب و نه پیامبر مرسل، جز خداى جهان که فقط او به اجر چنین انسانى آگاه است.
از موجبات مغفرت و آمرزش، غذا دادن به مسلمان گرسنه است، سپس حضرت صادق علیه السلام قول خداى عز و جل را خواندند «17».
«أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ* یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ* أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ» «18».
یا غذا دادن در روز قحطى و گرسنگى به یتیم خویشاوند، یا به از کار افتادهى خاک نشین.
پی نوشت ها:
(1)- بقره (2): 220.
(2)- نساء (4): 2.
(3)- نساء (4): 10.
(4)- نساء (4): 127.
(5)- انعام (6): 152.
(6)- الترغیب: 3/ 347.
(7)- کنز العمال: 6008؛ تفسیر معین: 12.
(8)- الترغیب: 3/ 349.
(9)- ثواب الاعمال: 199، ثواب من مسح یده على رأس یتیم؛ بحار الأنوار: 72/ 4، باب 31، حدیث 9. (10)- اسراء (17): 26.
(11)- بقره (2): 177.
(12)- توبه (9): 60.
(13)- فجر (89): 16- 20.
(14)- الحاقه (69): 25- 37.
(15)- مواعظ العددیه: 147.
(16)- تفسیر امام حسن عسکرى: 345، حدیث 226؛ تفسیر صافى: 1/ 151، ذیل آیهى 83 سورهى بقره؛ بحار الأنوار: 66/ 344، باب 38.
(17)- کافى: 2/ 201، باب اطعام المؤمن، حدیث 6؛ وسائل الشیعه: 24/ 309، باب 32، حدیث 30627.
(18)- بلد (90): 14- 16.
کتاب خدا قرآن مجید در نزدیک به هیجده مورد، به محبت به یتیم و حفظ اموال او و تربیت و رشدش سفارش مىکند.
«... وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»«1».
و از ایتام از تو مىپرسند، بگو: صلاح اندیشى براى آنان بهتر است، و اگر با آنان معاشرت کنید بجاست چون برادران دینى شمایند، خداوند مفسد را از مصلح مىداند، اگر در امر یتیمان مىخواست به شما سخت مىگرفت، خداوند توانا و حکیم است.
«وَ آتُوا الْیَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً» «2».
اموال ایتام را پس از رسیدنشان به حد رشد و بلوغ به آنان بدهید، نامرغوب اموال خود را به مرغوب آنها تبدیل ننمایید، اموال آنان را به ضمیمهى اموال خود مخورید که این گناهى بزرگ است.
«إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً» «3».
آنان که اموال ایتام را به ستم مىخورند، همانا در شکم خود آتش مىخورند و به زودى عذاب جهنم را خواهند چشید.
«... وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِهِ عَلِیماً» «4».
دربارهى یتیمان قیام به عدالت کنید، آنچه را از خوبى انجام مىدهید همانا خداوند به آن آگاه است.
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ...» «5».
و به مال یتیم جز به آن صورتى که نیکوتر است نزدیک نشوید تا یتیم به حد رشدش برسد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ قَبَضَ یَتیماً مِنْ بَیْنِ الْمُسْلِمینَ الى طَعامِهِ وَشَرابِهِ، ادْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ الْبَتَّةَ الا انْ یَعْمَلَ ذَنْباً لَایَغْفَرُ «6».
کسى که جهت خوراندن و نوشاندن، یتیمى را از میان مسلمانان برگیرد، به طور یقین خداوند او را وارد بهشت مىکند مگر اینکه گناه غیر قابل بخششى مرتکب شود.
و نیز آن حضرت فرمودند:
انَّ فِى الْجَنَّةِ داراً یُقالُ لَها دارُ الْفَرَحِ، لَایَدْخُلُها الَّا مَنْ فَرَّحَ یَتامَى المُؤمِنینَ «7».
همانا در بهشت خانهاى است که به آن خانهى خوشحالى گفته مىشود، آن را وارد نمىشود مگر کسى که ایتام مردم مؤمن را خوشحال نموده.
اتَى النَّبِىَ رَجُلٌ یَشْکُو قَسْوَةَ قَلْبِهِ، قالَ: اتُحِبُّ انْ یَلینَ قَلْبُکَ وَتُدْرِکَ حاجَتَکَ؟
ارْحَمِ الْیَتیمَ، وَامْسَحْ رَأْسَهُ، وَاطْعِمْهُ مِنْ طَعامِکَ، یَلِنْ قَلْبُکَ، وَتُدْرِکَ حاجَتَکَ «8».
مردى به محضر پیامبر شرفیاب شد و از سنگدلى شکایت کرد، حضرت فرمودند: علاقه دارى دلت نرم شود و به حاجت خود برسى؟ به یتیم مهربانى کن، دست محبت بر سر او بکش، از غذاى خود به او بخوران، دلت نرم مىشود و دست یابى به حاجتت برایت میسر مىگردد.
حضرت على علیه السلام فرمودند:
ما مِنْ مُؤمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلى رَأْسِ یَتیمٍ تَرَحُّماً لَهُ الّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ یَدُهُ عَلَیْهَا حَسَنَةً «9».
هیچ مرد و زن مؤمنى از روى مهربانى دست نوازش بر سر یتیم نکشد جز آنکه به هر مویى که دستش از روى آن عبور مىکند خداوند برایش حسنهاى مىنویسد.
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا
و طعام را با این که دوست دارند، به مسکین و یتیم و گرفتار می دهند.
انسان/8
می گویند شب ها در نیازمندان شهرت را می کوبی و از آنان رفع حاجت می کنی؟!
می گویند یتیم نوازی می کنی؟!
یا علی! امشب دلم تنگ است.
امشب من از همه گداتر و یتیم ترم!
گدایم چرا که دست نیازم دراز است به سوی حضرت حق و یتیمم چرا که در این دنیای فانی کسی را ندارم جز او…
می گویند امشب کودکان یتیم برایت شیر آورده بودند، این بار یتیمان به در خانه ات آمده اند! من امشب به کجا بروم؟!
برای همه دختراش که به سن تکلیف می رسیدن یه چادر می گرفت. یه چادر
گل قرمزی هم برای من خریده بود و قرار بود اون روز سر سفره افطار بهم هدیه
بده. قبل از افطار بهش گفتم: "امروز تو مدرسه وقتی
دوستم فهمید قراره برام چادر بخری بهم گفت: ما دیشب هیچی برای افطار
نداشتیم، خوش به حال شما که چادر هم دارید." هیچی نگفت و بلند شد رفت…همه
نشسته بودیم سر سفره و منتظر اذان بودیم که دیدم کاسه آش رو آورد داد به من
و گفت: "ببر برای دوستت". گفتم:"پس خودمون با چی افطار کنیم؟" گفت: "با
همونی که دوستت دیشب افطار کرد!"
(شهیده کبری حسن زاده)تولد: 1312شهادت: 1368 توسط اشرار زابل برگرفته از: دلسپرده، صفحه 48
بر اساس سخن بلند نهج البلاغه، کسی که سائل است پیک خدا محسوب می شود.
و باید انسان با این بینش توحیدی با سائلین برخورد کند و چیزی که به سائل
می دهد،
سعی کند از پاک ترین اموالش باشد.
«أنفقوا من طیبات ماکسبتم؛ از چیزهای پاکیزه ای که به دست آوردید انفاق کنید» (بقره/ 267)
لحظه ها میل بندگی دارند
وقت ادعیه خوانی دل شد
چشم را باید اشک پاشی کرد
وقت خانه تکانی دل شد
حال و روز زمین چه دیدنی است
آسمان رخت نو به تن کرده است
سالروز تولد ماه است
چقدر شب ستاره آورده است
رد پای فرشته ها روی
جانماز زمین شکوفا شد
همه دل تنگ این هوا بودند
غنچه ی سـبز ربنا وا شد
بزم عشقی خدا به پا کرده است
همه دعوت شدند و مهمانند
خوش نشینان سفره ی افطار
ریزه خوار بهار قرآنند
در همین لحظه های نورانی
باری از دوش یک نفر بردار
روزه داری فقط نخوردن نیست
چون علی کیسه ی سحر بردار