یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...

یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...

یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...
دانی که خدا چرا تو را داده دو دست؟
من معتقدم که اندر آن سرّی هست
یک دست به کار خویشتن پردازی
بادست دگر ز بی کسان گیری دست...

مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر در تاریخ 1392/03/18 تحت شماره 1380 و شناسه ملی 10590043253 در اداره ثبت اسناد و املاک کشور به ثبت رسیده است... ایمیل ارتباطی ما... shafa.kosar@chapar.in
شماره سامانه پیامکی مؤسسه:
10002536628839
شماره حساب های رسمی مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر آماده دریافت کمک های نقدی خیرین محترم می باشد.
حساب جاری طلایی بانک سپه :
1158800119011
عابر بانک سپه :
1158301249212
شماره کارت سپه:
5892101105510131
شماره حساب جام:
4824426919
حساب کوتاه مدت ملت:
4820079816
شماره ملت کارت :
6104337997546930

*نشانی دفتر مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر
قم خیابان هفتم تیر
خیابان پرستار
مسجد حضرت زینب کبری سلام الله علیها


*نکاتی در باره ی مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر:
ـ فعالیتهای مؤسسه محدودیت زمانی و مکانی ندارد.
ـ عضویت یک ساله است و در صورت درخواست عضو پس از یک سال تمدید خواهد شد.
ـ پرداخت حق عضویت از طرف عضو میتواند یکجا در آغاز عضویت و یا هر ماه پرداخت شود.
ـ حق عضویت هر عضو در یک ماه حداقل صد هزار ریال است.
ـ نحوة پرداخت حق عضویت از طرف عضو به صورت نقدی به رابط معرفی شده به وی میباشد و یا واریز به حساب مؤسسه میباشد..
ـ هر عضو میتواند نسبت به عضوگیری با هماهنگی رابطین اقدام کند.
ـ هر عضو میتواند نسبت به معرفی بیماران نیازمند اقدام کند.
ـ درباره بیماران نیازمند معرفی شده، پس از بررسی و تحقیق با حفظ کرامت وی، کمک هزینه پرداخت میشود
ـ سقف پرداخت کمک به بیماران نیازمند حداکثر ده میلیون ریال است.
ـ کمکها به بیماران نیازمند شامل؛ ویزیت پزشک، هزینه های آزمایشات، دارو، معالجات و ...
(در صورت وجود خیّر و بانی خاص و درخواست وی مبنی بر ارائه کمک نقدی و جنسی و جهزیه به نیازمندان، اقدام خواهد شد)
ـ پیشنهادات و نظرات سازنده هریک از اعضاء موجب پویایی مؤسسه خواهد بود.


دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری!
پس از خدا بخواه که  طاقت بیاوری
بابا نگاه کرد به بالا و آب شد
مادر سپرد بغض خودش را به روسری
گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایم
اینبار می بریم تو را جای بهتری"
حالم خرابتر شد و بغضم شکاف خورد
چرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:
دیوار، قاب عکس... نسیمی وزید و بعد
افتاد روی گونه ی من ناگهان پری
خود را کنار عکس کشیدم کشان کشان
وا کردم از خیال خودم سویتان دری:
من بودم و سکوت و حرم- صحن انقلاب-
تو بودی و نبود به جز من کبوتری
لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت
از هر طرف رسید شمیم معطری
ازمن عبور کردی و دردم زیاد شد
گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟
گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست...
دیدم کنار صحن نشسته ست مادری
فرمود: "در حریم منی یا علی بگو
برخیز تا به گوشه ی افلاک بنگری"
برخاستم ...دو پای خودم بود...در مطب-
گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری-
تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف
تکرار "یا امام رضا" های مادری
دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت
دکتر به عکس خیره شده و گفت: محشری!

حسن اسحاقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی