رد کردن مومن نیازمند با وجود توانایی بررفع نیازش عذاب خدا را درپی خواهد داشت آن گاه که مومن، برادر مومن نامیده شده است. پس باید به یاریش شتافت و او را تنها نگذاشت. حضرت امام موسی کاظم (ع) می فرماید: « من اتاه اخوه المومن فی حاجه فانما هی رحمه من الله تبارک و تعالی ساقها الیه فان قبل ذلک فقد وصله بولایتنا و هو موصول بولایه الله و ان رده عن حاجته و هو یقدر علی قضائها سلط الله علیه شجاعاً من نار ینهشه فی قبره الی یوم القیامه مغفورا له او معذبا فان عذره الطالب کان اسوء حالا.» اصول کافی
« هر کس برادر مومنش برای حاجتی نزد او آید پس همانا آن رحمتی باشد که خداوند تبارک و تعالی به سوی او کشانده است پس اگر آن را بپذیرد به ولایت ما پیوستش داده و ولایت ما به ولایت خدا پیوسته است و اگر با وجود توانایی بر رفع نیازش او را رد کند خداوند ماری از آتش بر او چیره سازد که تا روز قیامت او را در قبرش بگزد چه آمرزیده باشد یا معذب ( گناه دیگری داشته باشد یا نداشته باشد) و اگر حاجتخواه (مومن نیازمند) او را به عذر آوردن برساند حالش بدتر از این خواهد بود.»
آن گاه که حاجات مردم نعمت هایی شمره شدند که خداوند به برخی افراد عطا کرده است پس رد آنها کفران نعمت ها بوده و انتقام الهی را درپی خواهد آورد. حضرت امام علی (ع) می فرماید:
« ان حوائج الناس الیکم نعمه من الله علیکم فاغتنموها و لاتملوها فتتحول نقما» غررالحکم
« همانا نیازهایی که مردم به شما عرضه می کنند نعمتی از سوی خدا برای شماست. پس آن را غنیمت شمارید و از آن خسته نشوید که تبدیل به عذاب و انتقام شود.»
به راستی بهتر زیستن در این دنیا هم فقط با رعایت ارزش های اخلافی ممکن و میسر است. رد کردن برادر مومنی که نیاز خویش را بر انسان عرضه داشته است از فقدان ارزشی مهم در روح انسان حکایت دارد که اگر امید به پاداش آخرتی و ترس از عذاب هم نبود نباید از آن دوری می کرد. این نکته بسیار ارزشمندی است که امیرمومنان علی (ع) در کلامی کوتاه به آن تاکید کرده است و می فرماید: « عجبت لرجل یاتیه اخوه المسلم فی حاجه فیمتنع عن قضائها و لا یری نفسه للخیر اهلا فهب انه لا ثواب یرجی و لا عقاب افتزهدون من مکارم الاخلاق.»
در شگفتم از مردی که برادر مسلمانش برای حاجتی نزد او آید و او از برآوردن حاجتش خوددای کند و خود را شایسته کار خیر نبیند. گیرم که نه پاداشی است که امیدی به آن بسته شود و نه عقابی که از آن پرهیز شود آیا شما در زیبایی ها و شایستگی های اخلاقی نیز بی رغبت هستید؟» غررالحکم
عرضه پیاپی نیازها به فرد چه بسا او را خسته کرده وادار به گریز از دیگران سازد ولی معرفت به این معنا که مراجعات اهل ایمان به او الطافی است که خدا نصیبش کرده تا به رشد و کمال برسد چنان انگیزه ای برای او پدید می آورد که خستگی را از او می زداید و به خدمت و کوشش در رفع نیازهای مومن دلگرمش می کند تا آن جا که خدا را برای این الطاف سپاس می گوید. او با دقت و توجه به این حقیقت به خوبی درخواهد یافت که خداوند او را برای این کار برگزیده است. چنان که حضرت امام صادق(ع) به مفضل می گوید:
« ان الله عزوجل خلق خلقا من خلقه انتجبهم لقضاء حوائج فقراء شیعتنا لیثیبهم علی ذلک الجنه فان استطعت ان تکون منهم فکن ثم قال لنا و الله رب نعبده لا نشرک به شیئا.»
« همانا خداوند عزوجل گروهی از خلقش را آفریده و ایشان را برای برطرف کردن نیازهای نیازمندان شیعه ما برگزیده است تا برای این کار بهشت را به آنها پاداش دهد. پس ( ای مفضل) اگر می توانی از انها باشی چنین باش سپس فرمود: به خدا سوگند ما پروردگاری داریم که او را می پرستیم و هیچ چیز را شریکش نمی سازیم.» اصول کافی
از مجموعه تعالیم اسلامی و سیره اولیاء (ع) استفاده می شود که بعد از انجام واجبات برترین وسیله برای تقرب به خداوند متعال خصلت نیکوی خدمت به مردم مخصوصا خدمت به مومنان و صالحان می باشد.اولیای خداوند همواره در خدمت مردم بودند و شخصاً در رفع حوائج آنان اقدام می کردند...
از رسول خدا (ص) پرسیدند: محبوب ترین مردم کیست؟ فرمود: « آنکس که وجودش برای مردم سودمندتر باشد1
شاید کمتر اداره ای باشد که مانند آموزش و پرورش اکثریت قریب به اتفاق مراجعین آن از همکاران همان اداره باشند و ارباب رجوع خارج از همکاران کمتر داشته باشد . اما برای ارایه خدمات به همین همکاران نیز متاسفانه همت کافی به عمل نمی آید . برای انجام کاری با برنامه ریزی قبلی به اداره آموزش و پرورش مراجعه کردم . با این وجود برای گرفتن امضا در زیر نامه به هر یک از معاونت ها ( معاونت توسعه و برنامه ریزی ، معاونت آموزش متوسطه ، معاونت پرورشی ، معاونت ابتدایی ) و حتی مدیریت محترم مراجعه نمودم در اتاق کارشان نبودند . و در جلسه تشریف داشتند . حال این سوال پیش می آید که در اداره ای با این عریضی و طویلی و این همه معاونت حداقل یکی از آنان نباید جهت رفع امور مراجعین در اداره حضور داشته باشند . قضاوت با شماست ؟
«زامَلتُ مُحَمَّدَ بنَ مُصادِفٍ ، فَلَمّا
دَخَلنَا المَدینَةَ اعتَلَلتُ ، فَکانَ یَمضی إلَى المَسجِدِ ویَدَعُنی
وَحدی ، فَشَکَوتُ ذلِکَ إلى مُصادِفٍ ، فَأَخبَرَ بِهِ أباعَبدِاللّهِ
علیهالسلام فَأَرسَلَ إلَیهِ: قُعودُکَ عِندَهُ أفضَلُ مِن صَلاتِکَ فِی
المَسجِدِ.
الکافى به نقل از مرازم بن حکیم: با محمّد بن مصادف همسفر
شدم. چون به مدینه وارد شدیم، بیمار شدم. او [در این مدّت] به مسجد میرفت و
مرا تنها میگذاشت. از این کار به مصادف، گلایه کردم. او هم امام صادق(ع)
را از این جریان ، آگاه کرد.
نشستن تو نزد او، از نماز خواندنت در مسجد
[پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم] برتر است.
الکافی، ج4، ص545، ح27 دانش نامه احادیث پزشکی: 1/182