گرچه تمام عمر علی بن ابی طالب علیه السلام ، در خدمت رسانی به مردم، از قبیل ارشادآن ها به صراط
مستقیم و تلاش برای حل مشکلات مادی و معنوی آن ها سپری شد، اما داستان تلاش های آن
حضرت، در راستای محرومیت زدایی از افراد جامعه، شنیدنی تر است. به اتفاق همه
تاریخ نویسان، علی علیه السلام ، تنهابخش کوچکی از درآمدهای خود را در زندگی شخصی اش مصرف
می کردند و بقیه را به نیازمندان می بخشیدند. گفته شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، زمینی از انفال را
در اختیار علی علیه السلام قرار دادند. آن حضرت در آن جا قناتی حفر کرد که آب فراوانی ازآن جاری شد.
امام علیه السلام ، نام آن جا را به همین مناسبت «یَنْبُع» گذاشت. آب فراوان این قنات، موجب شادی و
روشنی چشم اهالی شد. وقتی یکی از اهالی به آن حضرت تبریک گفت، حضرت علی علیه السلام در
پاسخ وی فرمود: «این قنات وقف زایران خانه خدا و رهگذرانی است که از این جا عبور می کنند.
کسی حق فروش آن را ندارد و فرزندانم هم هرگز آن را به میراث نخواهند برد...».صدقه های جاریه
بر اساس روایت های مستند، علی بن ابی طالب علیه السلام در مسیر مکّه و مدینه، چاه های زیادی حفر
کرده اند تا رهگذران و نیازمندان، از آب چاه ها هر طوری که صلاح می دانند، بهره مند شوند. گفته
شده، روزی امام علی علیه السلام در یکی از نخلستان ها مشغول کندن چاه بودند، ظهر که شد، آن حضرت
برای به جای آوردن نماز، از چاه بیرون آمدند و پس از خواندن نماز و خوردن مختصری غذا،
دوباره درون چاه رفته، مشغول کندن آن شدند. ناگهان، کلنگ حضرت به سنگی برخورد کرد که
آب از زیرآن فوران کرد؛ به گونه ای که تمام بدن و لباس های امام علیه السلام گِل آلود شد و حضرت، از
شدت جریان آب، نتوانست به کندن ادامه دهد؛ پس ناگزیر به خروج از چاه شد. وقتی از چاه
بیرون آمد، اولین کارش این بود که، قلم و دوات خواست و همان ساعت، آن چاه را به عنوان
صدقه برای استفاده افراد نیازمند و مستمند وقف کرد تا آن ها، بخشی از نیازمندی هایشان را از
راه استفاده از آب آن چاه برطرف سازند. یکی از صفت های بسیار والای حضرت علی علیه السلام ، مقدم داشتن دیگران بر خویشتن بود. همواره
در تامین نیازمندی ها، دیگران را بر خود و خانواده اش ترجیح می داد. نقل است، آن حضرت،
شبی را برای آبْ یاری نخلستان فردی اجیر شد تا در برابرآن، مقداری غله از صاحب نخلستان، به
عنوان مزد، دریافت کند. آن شب را تا صبح به کار آب یاری نخل ها گذراند و صبح، آن مقدار غله
را که از صاحب باغ گرفت، سه قسمت کرد؛ یک قسمت آن را آرد ساخت تا با آن، نان برای خود و
خانواده اش تهیه کند همین که نان آماده شد، مسکینی از راه رسیدو تقاضای غذا کرد. حضرت،
نان ها را به او داد، آن گاه، با قسمت دوم همان غله ها، دوباره نان پخت؛ این بار هم یتیمی آمد و از
امام علیه السلام کمک خواست که حضرت، نان ها را به او بخشید و از باقی مانده آرد، نان تهیه کرد که در
این هنگام، اسیری از ایشان تقاضای غذا کرد و حضرت با کمال میل، این نان را هم به اسیر داد و آن
روز را هم خود و هم خانواده اش، بی غذا سپری کردند...».وقف بر مستمندان
ایثار به نیازمندان