قال الامام الصادق - علیه السّلام
مَنْ کانَ فی حاجَةِ أخیهِ
الْمؤمِنِ المسلِمِ کانَ اللهُ فی حاجَتِهِ ما کانَ فی حاجَةِ أخیهِ.
«امالی شیخ طوسی، ص 97، ح 147»
کسی که در فکر برآوردن نیاز برادر مؤمن
مسلمان خود باشد تا زمانی که در فکر نیاز او هست،
خداوند نیز در (فکر) نیاز وی باشد (نیازش را بر طرف می کند).
سلامتــی
تـاجــی ست
بر سر انسان های سالـم
که فقط
افـراد بیمـار
آن را
می بیننـد
قال الامام الکاظم - علیه السّلام - :
اِنَّ خَواتیمَ أعمالِکُم قَضاءُ حَوائجِ إخوانِکُم والإحسانِ إلیهِمْ ما
قَدَرْتُم و الاّ لَمْ یُقْبَلْ مِنْکُم عَمَلٌ.
«بحار الانوار، ج 75، ص 379»
امام
کاظم - علیه السّلام - فرمود: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای
برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین
نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی شود.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
مَنْ قَضی لِمُؤمنٍ حاجةً قَضی اللهُ لَهُ حوائجَ کثیرةً أَدْناهُنَّ الجنَّةُ.
«قرب الاسناد، ص 119»
هر کس یک نیاز مؤمنی را روا سازد،
خداوند حاجت های
فراوان او را روا سازد که کمترین آن بهشت باشد.
****
مَنْ قَضی لأخیهِ المؤمنِ حاجةً کانَ کمَن عَبَدَ اللهَ دَهرَهُ.
«امالی شیخ طوسی، ص 481، ح 1051»
هر کس یک نیاز برادر مومن خود را برآورد، مانند کسی است که عمر خویش را به عبادت خدا سپری کرده باشد.
شهادت هشتمین امام همام حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء را تسلیت باد
"مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر"
امام رضا(علیه السلام):
اعلموا نکم لا تشکرون الله تعالی بشیء بعد إیمان بالله و بعد الاعتراف بحقوق أولیاء الله من آل محمد رسول الله(ع) أحب إلیه من معاونتکم لإخوانکم المؤمنین علی دنیاهم؛
بدانید که بعد از ایمان به خدا و بعد از اعتراف به حقوق اولیاء الله از آل محمد پیامبر خدا(ص) هیچ شکری نزد خدا خوشایندتر از این نیست که برادران مؤمن خود را در امور دنیایشان یاری رسانید.
امام رضا علیه السلام فرمودند:
الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَة، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ.
انجام دادن حسنه و کار نیک به صورت مخفى، معادل هفتاد حسنه است، و آشکار ساختن گناه و خطا موجب خوارى و پستى مى گردد و پوشاندن و آشکار نکردن خطا و گناه موجب آمرزش آن خواهد بود.
مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ.
امام حسین علیهالسلام با تأکید بر این باور وحیانی میفرماید:
«اِعْلَمُوا اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللّهِ عَلَیکُمْ فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ اِلی غَیْرِکُمْ؛1 بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه میکنند] از نعمتهای الهی است پس نعمتها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محوّل خواهد شد.»
بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله در پیامی جهانی به پیروان خود چنین رهنمود میدهد:
«اَیُّما مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْما مِنَ الْمُسْلِمینَ اِلاّ اَعْطاهُ اللّهُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدّاما فی الجنَّةِ؛2 هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد.»
اساسا یکی از مهمترین آرزو و درخواستهای ائمه اطهار علیهمالسلام از خداوند متعال توفیق خدمتگزاری به مردم بوده است و آنان این خواسته ارزشمند خویش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خویش ابراز مینمودند. امام سجاد علیهالسلام در دعای مکارم الاخلاق با پروردگار متعال چنین نجوا میفرماید:
«وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلی یَدَیَّ الْخَیْرَ وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ3؛ خداوندا! انجام کارهای خیر را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منّت گزاری ضایع مگردان.»
رفع نیاز حاجتمندان و کمک به ارباب رجوع، از نکات قابل توجهی است که در جوامع حدیثی و منابع فقهی بخشهای مستقلی برای آن منظور شده است. «قضاء حاجة المؤمن»، «خدمة المؤمن»، «الاهتمام بامور المسلمین»، «الطاف المؤمن و اکرامه» برخی از عناوین این ابواب است. در متن این گفتارهای سودمند، افزون بر ثوابهای اخروی خدمت رسانی، به نتایج پربار این خصلت خداپسندانه در دنیا نیز اشاره شده است. در یکی از همین روایات، حضرت سیدالشهداء علیهالسلام به خدمتگزاران راستین به مردم نوید میدهد:
«مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ
مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ عَنْهُ کُرَبَ الدُّنْیا وَالاخِرَةِ4؛ هر کس
اندوهی رااز دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصههای دنیا و آخرت
او را از میان برداشته [مشکلاتش را حل خواهد نمود.»
در این نوشتار سعی شده که عمل مقدس خدمت رسانی در سیره و سخن شاخصترین الگوی خدمتگزاران، یعنی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بررسی شده و برخی از زیباترین رفتارها و گفتارهای آن خادم راستین امّت اسلام و جامعه بشری به خوانندگان بزرگوار عرضه شود؛ زیرا آن حضرت، پناه بیپناهان، دستگیر یتیمان و اسوه کامل خدمتگزاران است. حضرت مهدی علیهالسلام در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به آن بزرگوار میفرماید:
«کُنْتَ رَبیعَ الاَیْتامِ وَعِصْمَةَ الاَنامِ وَعِزَّ الاِسلامِ وَمَعْدِنَ الاَحْکامِ وَحَلیفَ الاَنْعامِ؛ [ای جدّ بزرگوار!] تو بهار یتیمان، حافظ وپناه مردم، مایه سرافرازی اسلام، کانون احکام و معارف الهی و هم پیمان بخشش و احسان بودی.»
آری امام حسین علیهالسلام نمونه بارز خدمتگزاری و خدمت رسانی به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خویش نه تنها گرهی رااز زندگی گرفتاران باز میکرد بلکه چگونه خدمت کردن به دیگران را به علاقهمندان خویش و بشر دوستان عالم عملاً آموزش میداد.
آداب خدمت رسانی
در سیره امام حسین علیهالسلام در زمینه خدمت رسانی نکات ظریفی وجود دارد که دقت بیشتر خادمان دلسوز را میطلبد. توجه به شخصیت و حیثیت افراد در امر خدمت رسانی از مهمترین ویژگیهایی است که شایان توجه میباشد؛ چرا که اگر در ضمن اجرای نیکی و احسان و کمک به ارباب رجوع به عزّت نفس و آبروی افراد بیتوجهی شود، نه تنها عمل خدمت رسانی نتیجه مثبت نخواهد داد بلکه مایه انزجار و نفرت نیز خواهد بود. دراین صورت امام حسین علیهالسلام نمونه بارز خدمتگزاری و خدمت رسانی به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خویش نه تنها گرهی رااز زندگی گرفتاران باز میکرد بلکه چگونه خدمت کردن به دیگران را به علاقهمندان خویش و بشر دوستان عالم عملاً آموزش میداد.
شیرینترین ثمره خدمت به تلخترین خاطرهها تبدیل خواهد شد؛ به همین جهت، حضرت سیدالشهداء علیهالسلام به این نکته لطیف توجه خاصی داشت و در مواجهه با نیازمندان این شیوه را رعایت میکرد. دو نمونه از رفتار آن حضرت را در این زمینه با هم میخوانیم:
1. روزی شخصی از انصار برای حلّ مشکل خود به پیشگاه آن بزرگوار آمد. او هنوز لب به سخن نگشوده بود که امام علیهالسلام از چهره نگران و سیمای گرفته او، دردها و رنجهای درونیاش را دریافت و به وی فرمود:
«یا اَخَا الاَنصار صُنْ وَجْهَکَ عَنْ بِذْلَةِ الْمَسْأَلَةِ وَارْفَعْ حاجَتَکَ فی رُقْعَةٍ فَاِنّی آتٍ فیها ما سارَّکَ اِنْشاءاللّهِ؛ ای برادر انصاری، خواستهات را به صورت شفاهی مطرح نکن. خواسته خود را در کاغذی بنویس تا انشاءاللّه من با انجام دادن آن، موجبات خوشحالی تو را فراهم آورم.»
او نیز در نامهای چنین نوشت:
«یااباعبداللّه، من به فلانی پانصد دینار بدهکارم و او مرا تحت فشار قرار داده، با او صحبت کن تا به من مهلت دهد.»
امام نامهاش را مطالعه کرده و سپس به درون منزل رفت و کیسهای حاوی هزار دینار آورد و به مرد انصاری داد و به او فرمود:
«پانصد دینار آن را به طلبکار خود پرداخت کن و بابقیّه این پول به زندگیات سامان ده.»
و در ادامه افزود:
«وَلاترْفَعْ حاجَتَکَ اِلاّ الی اَحَدِ ثَلاثةٍ: الی ذی دینٍ، اَوْ مُرُوَّةٍ، اَوْ حَسَبٍ، فَاَمّا ذُوالدّینِ فَیَصُونُ دینَهُ وَاَمّا ذوُالْمُرُوَّةِ فَاِنَّهُ یَسْتَحْیی لِمُروَّتِهِ وَاَمّا ذوالْحَسَبِ فَیَعْلَمُ اَنَّکَ لَمْ تُکْرِمْ وَجْهَکَ اَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فی حاجَتِکَ فَهُوَ یَصُونُ وَجْهَکَ اَنْ یَرُدَّکَ بِغَیْرِ قَضاءِ حاجَتِکَ5؛ [ای برادر، اگر روزی گرفتار شدی] مشکل خود را به جز برای سه کس اظهار نکن:
1. افراد دیندار؛ 2. جوانمرد؛ 3. انسانهایی که شرافت خانوادگی دارند.
دیندار برای حفظ دین خود [به تو یاری میرساند] و جوانمرد به سبب مردانگی خود حیا میکند [و به کارت رسیدگی میکند] و فرد اصیل و شریف نیز میداند که تو با رفتن نزد او از آبرویت مایه گذاشتهای و برای انجام دادن خواستهات کوشیده، آبرو و شخصیت تو را حفظ میکند.»
2. روزی مردی بینوا که بر اثر فشار زندگی جانش به لب رسیده و دستش از همه جا کوتاه شده بود به امید رسیدن به نوایی به مدینه آمد. او در آنجا از کریمترین و سخیترین فرد سؤال کرد.
به او گفته شد: حسین بن علی علیهالسلام شریفترین و سخیترین فرد مدینه است. مرد بینوا در جستجوی آن امام بزرگوار به مسجد آمد و حضرت را در حال نماز دید. او در همان جا با خواندن ابیاتی خواستهاش را مطرح نمود:
«لَمْ یَخِبْ الانَ مَنْ رَجاکَ وَ مَنْ حَرَّکَ مِنْ دوُنِ بابِکَ الْحَلَقَة»
«تا به حال ناامید و مأیوس نشده هر کسی که به تو امید بسته و درب خانهات را کوبیده است.»
«اَنْتَ جَوادٌ وَاَنْتَ مُعْتَمَدٌ اَبُوکَ قَدْ کانَ قاتِلُ الْفَسَقَةِ»
«تو بخشندهای و تو مورد اعتمادی و پدرت نابود کننده افراد فاسق و تبهکار بود.»
امام حسین علیهالسلام بعد از شنیدن سخنان وی رو به قنبر کرد و فرمود:
«آیا از مال حجاز چیزی بجای مانده است؟» قنبر گفت: «بلی، چهار هزار دینار داریم.» امام فرمود: «قنبر! آنها را حاضر کن که این شخص در مصرف آنها از ما سزاوارتر و نیازمندتر است.»
سپس امام به منزل رفت و ردای خود را ـ که از برد یمانی بود ـ از تن در آورد و دینارها را در آن پیچید و از لای در به آن مرد نیازمند داد و اشعار او را نیز با ابیاتی چنین پاسخ فرمود:
«خُذْها فَانّی اِلَیْکَ مُعْتَذِرٌ وَاعْلَمْ بِاَنّی عَلَیْکَ ذُوشَفَقَةٍ»
«اینها را از من قبول کن، من از تو عذر میخواهم و بدان که من برای تو مهربان هستم.»
«لَوْ کانَ فی سَیْرِنَا الْغَداةُ عَصا اَمْسَتْ سَمانا عَلَیْکَ مُنْدَفِعَة» «اگر امروز قدرت و حکومتی داشتیم و دست ما بازتر بود، مطمئنا آسمان جود و رحمت ما بر تو ریزش میکرد.»
«لکِنَّ رَیْبَ الزَّمانِ ذُوغَیرٍ وَالْکَفُّ مِنّی قَلیلَةُ النَّفَقَةِ»
«ولی حوادث روزگار در حال دگرگونی و تغییر است و بخشش من اندک شده است.»
مرد نیازمند هدایای امام را از لای در گرفت و گریست. امام پرسید: «آیا عطای ما را کم شمردی؟» گفت: «نه، هرگز بلکه به این نکته میاندیشم که این دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زیر خاک پنهان خواهد شد6!!»
رفتار دل پذیر
اگر در مواردی انسان نتواند نیاز حاجتمندی را برآورد، شایسته است که او را با زبان خوش و رفتاری دلانگیز راضی کند؛ چرا که برای خدمتگزار وظیفه شناس همیشه کمک مالی به درماندگان ممکن نیست؛ ولی او میتواند با رفتار دلپذیر خود، مرهمی بر زخم دردمندان، بگذارد؛همچنان که رسول گرامی اسلام میفرماید:
«اِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النّاسَ بِاَمُوالِکُم فَسَعُوهُمْ بِاَخْلاقِکُمْ؛7 شما هرگز نمیتوانید همه مردم را با بذل مال [راضی کرده[ و گشایشی در زندگی بر ایشان ایجاد کنید ولی با اخلاق خوشتان آنان را خشنود کنید.»
بر همین اساس، حضرت امام حسین علیهالسلام گاهی که برایش رفع گرفتاری مستمندان مقدور نبود با گشاده رویی و رفتاری خوشایند مراجعان را راضی میفرمود. یکی از این مصادیق را مرور میکنیم:
آن حضرت نشسته بود که فرد نیازمندی به آن بزرگوار مراجعه کرد و اظهار داشت: ای پسر رسول خدا، به دادم برس! فلان شخص از من طلبکار است و میخواهد مرا زندانی کند. امام حسین علیهالسلام فرمود: «وَاللّهِ ما عِنْدی مالٌ اَقْضی عَنْکَ؛ به خدا قسم! الان هیچ پولی ندارم که بدهی تو را پرداخت نمایم.»
مرد بدهکار گفت: «پس لااقل با او گفتگو کن شاید رأیش عوض شود.»
امام فرمود: «من هیچ گونه آشنایی با طلبکار تو ندارم، امّا از پدرم امیرمؤمنان علیهالسلام شنیدم که میگفت: رسول خدا صلیالله علیه وآله فرموده است: «مَنْ سَعی فی حاجَةِ اَخیهِ الْمُؤمِنِ فَکَاَنَّما عَبَدَاللّهَ تِسْعَةَ الافِ سَنَةٍ، صائما نَهارَهُ، قائما لَیْلهُ؛8 هر کس در راه حلّ مشکل برادر ایمانی خود تلاش نماید چنان است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده در حالی که روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده باشد.»
به همین جهت اگر نتوانیم خدمتی به نیازمندان بکنیم، رفتار خوشایند، میتواند تا حدودی از دردهای درونی افراد رنجور کاسته و موجب آسایش خاطر آنان باشد. شاعری خوش ذوق این نکته را چنین ترسیم کرده است:
آرزو دارم که گر گل نیستم، خاری نباشم باربرداری زدوشی نیستم باری نباشم
گر چه نتوانم ستانم حق مظلومی ز ظالم باری این خواهم که همکار ستمکاری نباشم
نیستم گر نوشدارویی برای دردمندی نیز بابی دست و پایی نیش جرّاری نباشم
امام حسین علیه السلام و بیماران نیازمند
عیادت از بیماران نیازمند از ویژگیهای مهم سالار شهیدان بود. آن حضرت با ملاقات آنان علاوه بر دلجویی و تسکین آلام روحی و جسمی بیماران و دردمندان، به مشکلات مادی و اقتصادی آنان نیز رسیدگی میکرد؛ چرا که مریضهای فقیر و مستمند بیش از آنکه در اندیشه سلامتی خود باشند به فکر بدهکاریها و نیازهای مادّی خود هستند و این مشکل از نظر روحی و روانی شدیدا آنان را میآزارد. به همین جهت بر افراد توانمند و مرّفه جامعه مسلمین لازم است که به این موارد توجه بیشتری داشته باشند و همچنان که در فکر رفاه و آسایش خود و خانوادههایشان هستند در اندیشه این گروه دردمند نیز باشند.
«ابن شهر آشوب» مینویسد:
«روزی امام حسین علیهالسلام به ملاقات بیماری بدهکار به نام اسامة بن زید رفت. او در بستر بیماری آه و زاری میکرد و مکرر میگفت: ای وای از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسید: چه اندوهی داری؟ اسامة گفت: بدهکارم و غم و غصه شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فرا گرفته است. امام حسین علیهالسلام فرمود: ناراحت نباش! من بدهیهای تو را پرداخت میکنم. اسامة گفت: میترسم قبل از پرداخت بدهیهایم بمیرم. حضرت فرمود: من تمام بدهی هایت را قبل از مرگ تو میپردازم.
حضرت اباعبداللّه علیهالسلام همچنان که وعده داده بود قبل از مرگ اسامة تمام قرضهای وی را پرداخت9.»
خدمت به ضعیفان و یتیمان
امام حسین علیهالسلام بسان همه پیشوایان معصوم در خدمت رسانی به محرومان و یتیمان، برنامه ویژهای داشت و آن حضرت منتظر نمیماند که یتیمی به او مراجعه کرده، نیازهایش را بازگو کند. سرور آزادگان جهان برای رسیدن به درجات خدمتگزاران حقیقی، خود پیشقدم میشد و به طور ناشناس و در دل شبهای تاریک به رفع مشکلات یتیمان، بیوه زنان و محرومان جامعه میپرداخت. او همچون پدر ارجمندش حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام آن چنان در این امر مهم اهتمام داشت و کار خود را به صورت غیر محسوس انجام میداد که تا قبل از شهادتش مردم عادّی از یتیم نوازی و خدمات محرومیت زدایی آن جناب آگاهی نداشتند.
«شعیب بن عبدالرحمن خزاعی» در این زمینه میگوید: «بعد از حماسه عاشورا، مردان قبیله بنی اسد ـ هنگامی که خواستند جسد مطهر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام را دفن کنند ـ بر دوش آن حضرت، اثر زخمی یافتند که کاملاً از جراحتهای جنگی متفاوت بود؛ زخم کهنهای بود که هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت. از امام سجاد علیهالسلام در این مورد سؤال کردند. آن حضرت در پاسخ فرمود:
«هذا مِمّا یَنْقُلُ الْجِرابَ عَلی ظَهْرِهِ اِلی منازِلِ الاَرامِلِ وَالْیَتامی؛10 این زخم بر اثر حمل کیسههای غذا و به دوش کشیدن هیزم به خانههای بیوه زنان و یتیمان است.»
شهریاری که به شب برقع پوش میکشد بار گدایان بر دوش
ناشناسی که به تاریکی شب میبرد نان یتیمان عرب
خدمت به قدر معرفت
در سیره امام حسین علیهالسلام خدمت رسانی به هر کسی به اندازه معرفت اوست. زیرا پرسودترین سرمایه هر کسی گوهر معرفت و علم و ادب است و تمام امور زندگی و فلسفه خلقت انسان برای وصول به این مقام است و این سرمایه جاویدان ـ برخلاف سرمایههای مادّی ـ در دنیا و عقبی با انسان همراه است.
همچنان که گفتهاند:
گوهر معرفت آموز که با خود ببری که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
شخصی به حضور پیشوای سوم آمد و عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، من خون بهایی را عهدهدار شدهام امّا در پرداخت آن ناتوانم. به ناچار پیش خود فکر کردم این مشکل را با کریمترین مردم عصر در میان بگذارم و هر چه جستجو کردم کریمتر از شما نیافتم.»
امام علیه السلام به او فرمود: «ای برادر! من سه سؤال از تو میکنم؛ اگر یکی را پاسخ دادی 31 بدهیات را میپردازم و اگر دو تا را جواب گفتی 32 و اگر همه را صحیح پاسخ دادی تمام بدهیات را خواهم پرداخت!!!»
مرد ناتوان با لحنی عاجزانه گفت: «ای فرزند رسول اللّه! آیا شخصی مثل شما ـ که از خاندان علم و شرف و فضیلت هستی ـ از کسی مثل من سؤال میکند؟!»
امام حسین علیه السلام فرمود: «بلی، از جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میفرمود: اَلْمَعْروفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفةِ، نیکی [و خدمت به دیگران] به قدر معرفت [آنها] ست.»
مرد گفت: «در این صورت هر چه میخواهی بپرس!» و امام با آن مرد چنین گفتگو کرد:
ـ «کدام عمل، فضیلت بیشتری دارد؟»
ـ «ایمان به خدا»
ـ «راه نجات از هلاکت چیست؟»
ـ «اعتماد به خدا»
ـ «آرایش و زیبایی حقیقی افراد در چیست؟»
ـ «علم و دانشی که با حلم و بردباری توأم باشد.»
ـ «اگر آن نبود؟»
ـ «ثروتی که با انصاف و مروت همراه باشد.»
ـ «اگر آن هم نبود؟»
ـ «فقر و محرومیتی که با صبر و پایداری تحمل شود.»
ـ «اگر آن هم نباشد؟»
ـ «در این صورت بهتر است بلایی از آسمان آمده، چنین فردی را نابود کند که او شایسته همین است.»
در اینجا امام حسین علیهالسلام خندید و مبلغ هزار دینار به وی عطا کرد. آنگاه انگشتر مبارکش را که نگینی به ارزش دویست درهم داشت به عطایش افزود و فرمود: «یا اَعْرابی! اِعْطِ الذَّهَبَ اِلی غُرَمائِکَ واصْرِفِ الْخاتَمَ فی نَفَقَتِکَ؛ ای مرد عرب، طلا رابه طلبکارانت بده و انگشتر را در مصارف شخصی خود خرج کن.»
مرد بدهکار با خوشحالی تمام هدیه امام را گرفت و در حالی که آیه «اللّهُ اَعْلَمُ حَیثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» را قرائت میکرد، از حضور امام حسین علیهالسلام مرخص شد.11
هشدار به مسئولان
سرور آزادگان جهان، اندکی قبل از هلاکت معاویه، در خطبهای حساس و تاریخی در سرزمین منا به مسئولان جامعه اسلامی و عالمان و حاکمانی که در اجتماع نقش مؤثری دارند، امّا در مورد خدمت رسانی به فقرا، محرومان و نیازمندان جامعه کوتاهی میکنند سخنانی هشدار دهنده بیان میفرماید و نکات مهمی را در این زمینه به آنان یادآور میشود.
آن حضرت در بخشی از سخنان خود به تضییع حقوق مستضعفان و محرومان جامعه اشاره میفرماید و از بیتوجهی مسئولان جامعه به مسائل خدماتی انتقاد میکند و میفرماید:
«فَاَمّا حَقُّ الضُّعَفاء فَضَیَّعْتُمْ وَاَمّا حَقَّکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُمْ، فَلا مالاً بَذَلْتُمُوهُ، وَلا نَفْسا خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذی خَلَقَها وَ لاعَشیرَةً عادَیْتُمُوهُ فی ذاتِ اللّهِ، اَنْتُمْ تَتَمَنَّونَ عَلَی اللّهِ جَنَّتَهُ وَمُجاوَرَةَ رُسُلِهِ وَاَمانا مِنْ عَذابِهِ؟!؛
[شما ای بزرگان و مسئولان جامعه!] حق ضعیفان را پایمال نمودید و آنچه را که حق خود تصور میکردید طلب کردید ولی در راه خدا نه مالی بخشش کردید و نه جانتان را به مخاطره انداختید و نه از اقوام و بستگان خود برای رضای خدا بریدید. آیا [با این پرونده سیاه و اعمال زشت [بهشت خداوند و همجواری پیامبران او را آرزو میکنید و با این حال میخواهید از عذاب خدا در امان بمانید؟!»
سالار شهیدان در فراز دیگری از کلمات بیدارگرانه و کوبنده خود به وضعیت اسف بار و نابسامان مستضعفان و بیچارگان میپردازد و میفرماید:
«وَقَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللّهِ مَنْقُوضَةً فَلا تَفْزَعُونَ وَاَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِکُمْ تَقْرَعُونَ وَذِمَّةُ رَسُولِ اللّهِ مَخْفُورَةٌ، وَ اَلْعُمْیُ وَالْبُکْمُ والزَّمِنُ فی الْمَدائِنِ مُهْمَلَةٌ لاتَرْحَمُونَ و لافی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَلامَنْ عَمِلَ فیها تَعْنُونَ وَبِالاِدْهانِ وَالْمُصانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأمَنُونَ؛12
شما میبینید که پیمانهای الهی شکسته میشود ولی هیچ فریاد نمیکشید در حالی که برای بعضی از پیمانهای پدرانتان آشفته خاطر میشوید. اینک پیمانهای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مورد بیاعتنایی قرار گرفته و نابینایان، اشخاص کر و زمینگیر در همه شهرها بیسرپرست ماندهاند، به آنان رحم نمیکنید و مطابق شأن و منزلت خود عمل نمیکنید و به کسانی که در این راه خدمت میکنند توجه نمیکنید و با چرب زبانی و سازش با ستمکاران خود را در حاشیه امن قرار دادهاید.»
امام حسین علیهالسلام خودداری از رسیدگی به محرومان و نیازمندان را از بدترین صفات حاکمان میدانست و همواره میفرمود:
«شَرُّ خِصالِ الْمُلُوکِ: اَلْجُبْنُ مِنَ الاَعْداءِ وَالْقَسْوَةُ عَلَی الضُّعَفاءِ وَالْبُخْلُ عِنْدَ الاِعْطاءِ؛13 بدترین صفات حاکمان، ترس از دشمنان، قساوت بر ضعیفان و خودداری از بخشش در موقع عطا میباشد.»
آن حضرت علاوه بر حمایتهای عملی خویش از محرومان جامعه بر ضرورت خدمت رسانی به نیازمندان تاکید کرده، در گفتارها و اشعارش این اعتقاد خود را ابراز مینمود.
نمونهای از اشعار آن بزرگوار را میخوانیم:
«اِذا جادَتِ الدُّنْیا عَلَیْکَ فَجُدْبِها عَلَی النّاسِ طُرّا قَبْلَ اَنْ تَتَفَلَّتِ» «آنگاه که دنیا به تو روی خوش نشان داد [و برایت امکاناتی فراهم شد] تو هم از آن به نفع نیازمندان و مستمندان بهره گیر، قبل از آنکه از دستت بیرون رود.»
فَلا الْجُودُ یُفْنیها اِذا هِیَ اَقْبَلَتْ وَلاَ الْبُخْلُ یُبْقیهااِذا ما تَوَلَّتِ»14 «نه بخشش تو آن را ـ هر گاه به تو روی آورد ـ از بین خواهد برد و نه بخل تو، آن را ـ هر گاه به تو پشت کند ـ باقی خواهد گذاشت.»
آثار خدمتگزاری
حضرت حسین بن علی علیه السلام برای توسعه امر خدمت رسانی در جامعه، مردم را از آثار این امر مقدس آگاه کرده، میفرماید:
«فَمَنْ تَعَجَّلَ لاَِخیهِ خَیْرا وَجَدَهُ اِذا قَدِمَ عَلَیْهِ غَدَا وَمَنْ اَرادَ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی بِالصَّنیعَةِ اِلی اَخیهِ کافاهُ بِها فی وَقْتِ حاجَتِهِ وَصَرَفَ عَنْهُ مِنْ بَلاءِ الدُّنْیا ما هُوَ اَکْثَرُ مِنْهُ وَمَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ عَنْهُ کُرَبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ؛15 هر کس برای نیکی [و خدمترسانی [به برادر خود بشتابد فردا نتیجه آن را خواهد دید و کسی که برای خدا به برادر دینی خود یاری نماید خداوند او را به هنگام نیازمندی یاری خواهد کرد و بیشتر از آن او را از بلاها و گرفتاریها دور خواهد ساخت و آن کسی که اندوه و غم را از دلِ مؤمنی بر طرف نماید، خداوند متعال غم و غصههای دنیا و آخرت [او] را برطرف خواهد نمود.»
مهمترین شرط خدمتگزاری
در خدمتگزاری به مردم یک شرط اساسی وجود دارد که بدون آن عمل نیک، ارزش واقعی خود را از دست خواهد داد و آن اینکه خدمت به مردم باید از راه صحیح و پاکیزه انجام پذیرد. و بر اساس تقوا و پاکدامنی و برای خدا باشد وگرنه خدمت رسانی به خاطر مقاصد نفسانی و هواهای شیطانی هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت؛ چرا که عمل خیر باید از راه خیر و نیک انجام پذیرد؛ همچنان که خداوند متعال میفرماید:
«اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ»16؛ «خداوند متعال فقط از پرهیزگاران [اعمال نیک] را میپذیرد.»
در این راستا امام حسین علیهالسلام رهنمودهای ارزندهای به جامعه بشری عرضه نموده است. هنگامی که به آن حضرت خبر دادند «عبداللّه بن عامر» ـ از کارگزاران بنی امیه ـ چنین و چنان صدقه داده و عدّه زیادی برده آزاد کرده است، امام علیهالسلام فرمود:
«مَثَل عبداللّه بن عامر همانند کسی است که از حاجیان و راهیان خانه خدا سرقت کرده و سپس اموال دزدی را صدقه میدهد.» آنگاه افزود:
«اِنَّمَا الصَّدَقَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَهُ مَنْ عَرِقَ فیها جَبینُهُ وَاَغْبَرَّ فیها وَجْهُهُ؛ صدقه پاکیزه،صدقه کسی است که در راه کسب آن پیشانیاش عرق کرده و صورتش غبارآلود شده است.»
وقتی از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: «منظور حضرت سید الشهداء علیهالسلام چه کسی بوده است؟» فرمود: «علی بن ابی طالب علیهالسلام .»17
1. مستدرک الوسائل، ج12، ص369.
2. اصول کافی، باب خدمت به مؤمن، ح1.
3. صحیفه سجادیه، دعای 20.
4. کشف الغمه، ج2، ص29.
5. تحف العقول، ص247.
6. بحارالانوار، ج44، ص190.
7. الاختصاص، ص225؛ میزان الاعتدال، ج2، ص429.
8. بحارالانوار، ج71، ص315.
9. مناقب آل ابی طالب، ج3، ص221.
10. همان، ج4، ص66؛ بحارالانوار، ج44، ص190.
11. بحارالانوار، ج44، ص196.
12. تحف العقول، ص237 و 238.
13. العوالم، الامام الحسین علیهالسلام ، ص62.
14. المناقب، ج4، ص66.
15. کشف الغمه، ج2، ص29 و 30.
16. مائده/27.
17. دعائم الاسلام، ج2، ص329؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص244.