یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...

یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...

یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...
دانی که خدا چرا تو را داده دو دست؟
من معتقدم که اندر آن سرّی هست
یک دست به کار خویشتن پردازی
بادست دگر ز بی کسان گیری دست...

مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر در تاریخ 1392/03/18 تحت شماره 1380 و شناسه ملی 10590043253 در اداره ثبت اسناد و املاک کشور به ثبت رسیده است... ایمیل ارتباطی ما... shafa.kosar@chapar.in
شماره سامانه پیامکی مؤسسه:
10002536628839
شماره حساب های رسمی مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر آماده دریافت کمک های نقدی خیرین محترم می باشد.
حساب جاری طلایی بانک سپه :
1158800119011
عابر بانک سپه :
1158301249212
شماره کارت سپه:
5892101105510131
شماره حساب جام:
4824426919
حساب کوتاه مدت ملت:
4820079816
شماره ملت کارت :
6104337997546930

*نشانی دفتر مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر
قم خیابان هفتم تیر
خیابان پرستار
مسجد حضرت زینب کبری سلام الله علیها


*نکاتی در باره ی مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر:
ـ فعالیتهای مؤسسه محدودیت زمانی و مکانی ندارد.
ـ عضویت یک ساله است و در صورت درخواست عضو پس از یک سال تمدید خواهد شد.
ـ پرداخت حق عضویت از طرف عضو میتواند یکجا در آغاز عضویت و یا هر ماه پرداخت شود.
ـ حق عضویت هر عضو در یک ماه حداقل صد هزار ریال است.
ـ نحوة پرداخت حق عضویت از طرف عضو به صورت نقدی به رابط معرفی شده به وی میباشد و یا واریز به حساب مؤسسه میباشد..
ـ هر عضو میتواند نسبت به عضوگیری با هماهنگی رابطین اقدام کند.
ـ هر عضو میتواند نسبت به معرفی بیماران نیازمند اقدام کند.
ـ درباره بیماران نیازمند معرفی شده، پس از بررسی و تحقیق با حفظ کرامت وی، کمک هزینه پرداخت میشود
ـ سقف پرداخت کمک به بیماران نیازمند حداکثر ده میلیون ریال است.
ـ کمکها به بیماران نیازمند شامل؛ ویزیت پزشک، هزینه های آزمایشات، دارو، معالجات و ...
(در صورت وجود خیّر و بانی خاص و درخواست وی مبنی بر ارائه کمک نقدی و جنسی و جهزیه به نیازمندان، اقدام خواهد شد)
ـ پیشنهادات و نظرات سازنده هریک از اعضاء موجب پویایی مؤسسه خواهد بود.

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصحف» ثبت شده است

خاطره ای شنیدنی از استاد شفیعی کدکنی :
 چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثراً به شهرها و شهرستان های خودشان رفته و یا گرفتار کارهای عید بودند؛ اما استاد بدون هیچ تاخیری سر کلاس آمد و شروع به درس دادن کرد ...
بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از شاگردان خیلی آرام گفت:
«استاد آخر سال است؛ دیگر بس است!».
استاد هم دستی به سر خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را روی میز می گذاشت، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.
استاد 50 ساله‌ با آن کت قهوه‌ای سوخته‌ که به تن داشت، گفت:
«حالا که تونستید من را از درس دادن بیاندازید، بگذارید خاطره ای را برایتان تعریف کنم:
من حدوداً 21 یا 22 ساله بودم، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت آنها را می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچ وقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.
استاد اکنون قدری با بغض کلماتش را جمله می کند:
نمی دانم شما شاگردان هم به این پی برده اید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...
اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...
استاد حالا خودش هم گریه می کند...
پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد، می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما...
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی، با لفظ "عمو" و "دایی" خطابم می کردند.
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید".
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود، که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!
گفتم: هیچ شنیده ای که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران، به آن ها پاداش می دهد؟!
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها – قرآن کریم، سوره انعام، آیه160)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۱
موسسه خیریه شفاگستر کوثر
توصیه‌های زیادی درباره انفاق از بزگان دین شده است که به صورتی که خود حضرت حق انفاق یک درهم در راه خویش را مانند دانه‌ای می‌خواند که با کِشته شدن، به هفت خوشه و هر خوشه به صد دانه تبدیل می‌شود:"مثل الّذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبّة أنبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مائة حبّةٍ".(سوره‌‌ بقره، آیه‌‌ 261) سپس این هفتصد را دو برابر می‌کند که: "والله یضاعف لمن یشاء"(سوره‌‌ بقره، آیه‌‌ 261) و با بیان وسعت فضل و گستره‌ی‌ علم خدا، راه را برای هزاران برابر دیگر نیز، باز می‌گذارد: "والله واسع علیمٌ."(سوره‌‌ بقره، آیه‌‌ 261) از سوی دیگر حضرات معصومین احادیث و روایات متعددی برای این موضوع دارند در روایتى از امام باقر ع می ‏خوانیم: محبوبترین اعمال نزد خدا این است که قلب مؤمن نیازمندى را مسرور کند، به اینکه او را سیر کرده، یا بدهى او را ادا کند.
 در حدیثى از رسول اللَّه ص آمده است: از ایمان حسن خلق و اطعام طعام و ریختن خون (قربانى کردن در راه خدا) است در حدیث دیگرى از امام صادق ع آمده است که فرمود: من چیزى را معادل دیدار مؤمن نمی‏بینم، جز اطعام کردن او، و هر کس مؤمنى را اطعام کند بر خدا است که او را از طعام جنت اطعام نماید در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم ص آمده است که مردى مهار مرکب حضرت را گرفت و عرض کرد اى رسول خدا! چه عملى از همه اعمال برتر است؟ فرمود: غذا دادن به مردم و خوش زبان بودن و سرانجام در حدیثى از رسول خدا ص میخوانیم: کسى که خانواده‏‌اى از مسلمین را یک شبانه روز پذیرایى کند خداوند گناهانش را می‌بخشد

خواجه عبدالله انصاری در عبارتی بسیار زیبا درباره انفاق اینگونه می‌گوید:
 بدانکه، نماز زیاده خواندن،
 کار پیرزنان است و روزه فــزون داشتن،
صرفه ی نان است و حـــج نمودن،
تماشای جهان است اما نان دادن،
کــار مردان اســت...


علاوه بر مواردی که ذکر شد آثار انفاق در ماه مبارک رمضان به مراتب بالاتر و فزونی آن بیشتر است.  "موسسه خیریه  شفاگستر کوثر " به پیروی از مولا و مقتدای شیعیان همچون سنوات گذشته  با هدف این که همه بتوانند از یک افطاری یا وعده‌ای قضای هر چند ناچیز و ساده برخوردار باشند در صدد دریافت کمک های خیرین و رساندن به نیازمندان است.

جهت همراهی با شماره 09122531889 ارتباط بگیرد

منبع احادیث: تفسیر نمونه، ج‏27، ص: 88


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۳
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

رسول خدا (ص) در بخشی از خطبه شعبانیه در فضیلت انفاق در راه خدا و اطعام و افطار روزه‌داران در ماه رمضان می‌فرمایند:

«أَیُّهَا النَّاسُ! مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ‌الله عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَی مِنْ ذُنُوبِهِ؛ ای مردم کسی که در این ماه روزه‌دار مؤمنی را افطاری دهد، نزد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده و آمرزش نسبت به گناهان گذشته‌اش را دارد»


.

 

همچنین حضرت در پاسخ کسانی که به خاطر فقر و نداری و عدم توانایی بر اطعام روزه‌داران نگران بودند که از چنین پاداش‌هایی محروم باشند، فرمود: «اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ، اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء؛ از آتش جهنم پروا کنید ولو با افطاری دادن به مقدار یک خرما، از آتش جهنم بپرهیزید و لو با افطاری دادن به مقدار یک جرعه آب».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۴
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

ماه مبارک رمضان، ماه انفاق و کمک به نیازمندان است، هر چند دستگیری و رفع نیاز حاجتمندان اختصاص به این ماه شریف ندارد لکن ماه رمضان فرصت نیکو و مغتنمی است برای انفاق و کمک به تهیدستان. از نظر قرآن یکی از وظایف مهم افراد در جامعه اسلامی، دستگیری از نیازمندان و تهیدستان است. هر کس به اندازه امکانات و توانمندی خویش وظیفه دارد که خلاء های موجود در زندگانی افراد را جبران و کمبودهای آنان را پاسخگو باشد. همان گونه که خداوند نیازمند و فقیر را با فقر و نداری امتحان می کند، ثروتمندان را نیز این گونه می آزماید. کمک به افراد نیازمند اگر همراه با خلوص نیت و به خاطر رضای پروردگار باشد دارای تاثیرات بی شماری است. برخی از آثار آن در همین جهان مشاهده می شود و برخی از آثار آن در جهان دیگر، به عنوان پاداش های اخروی، ظاهر می گردد.

 ‏
    ‏«انفاق» از ماده «نفق» و در لغت به معنی گذشتن هر چیزی و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است و در اصطلاح، انفاق بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگری است که یا از طریق صدقه یا از طریق بخشیدن اموال خود در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا به آن فرمان داده است، می باشد.‏
    خداوند متعال در قرآن کریم در وصف افراد متقی و پرهیزکار، می فرماید: «الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون؛ متقین کسانی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و نماز به پا می دارند و از آنچه که خدا به آنها روزی داده، انفاق می کنند»(بقره/3). مطابق این آیه شریفه، یکی از ویژگی های بارز متقین، آن است که از آنچه حق تعالی به آنها روزی داده است، در راه خدا انفاق می کنند. وجه ترتب انفاق بر اقامه نماز در آیه شریفه فوق آن است که حبّ مال و جاه و بخل، مانع از انفاق است و تنها نمازگزاران راستین هستند که جان خود را از این قیود رهانیده، قدرت انفاق دارند. خدای سبحان می فرماید: «إنّ الإنسان خلق هلوعاً إذا مسّه الشرّ جزوعاً و إذا مسّه الخیر منوعا إلاالمصلینً»(معارج/19-22). «هلوع» صفتی است که از مصدر «هلع» که به معنای شدت حرص است، اشتقاق یافته و به کسی گفته می شود که هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع می کند و چون به خیری می رسد از انفاق به دیگران خودداری می کند. مطابق این آیه شریفه، نمازگزاران واقعی از گزند هلوع بودن، مصونند، از این رو به دنبال آیات فوق می فرماید: «و الذین فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم»(معارج/24و25). بنابراین، اقامه نماز سهم موثری در بخل زدایی دارد.
    خداوند در سوره بقره آیه 274 به ستایش کسانی پرداخته که در شب و روز و نهان و آشکار انفاق می کنند: «الذین ینفقون اموالهم بالیل والنهار سرا وعلانیه فلهم اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم و لاهم یحزنون؛ کسانی که دارایی های خود را در شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق می کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند» و انفاق کنندگان را با عنوان «صادقون» یعنی راستگویان و مومنین راستین «المومنون حقاً»، توصیف نموده و انفاق در راه خدا را در کنار تلاوت آیات کتاب وحی و اقامة نماز، تجارتی بدون زیان و کسبی پرسود معرفی نموده است: «إنّ الذین یتلون کتاب الله و اقاموا الصلاه و انفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانیه یرجونَ تجاره لن تبور؛ همانا کسانی که کتاب خدا را تلاوت می کنند، و نماز به پا داشته و از آنچه روزی آنان کردیم در پنهان و آشکار انفاق نموده اند، تجارتی را امید دارند که زیان و ضرری در آن نخواهد بود و هرگز کسادی ندارد»(فاطر/29).
    قرآن کریم آنچنان برای مسئله انفاق، ارزش و اهمیت قائل است که از آن با عنوان جهاد مالی تعبیر نموده: «لکن الرسول و الذین آمنوا معه جاهدوا باموالهم و انفسهم»(توبه/88) و خودداری از انفاق را با «هلاکت به دست خود» برابر می داند و می فرماید: «و انفقوا فی سبیل الله و لاتلقوا بایدیکم إلی التهلکه؛ از دارایی و اموال خود در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود (به خاطر بخل از انفاق)، در هلاکت نیندازید»(بقره/195). همچنین قرآن مجید خودداری از انفاق را باعث خرابی آخرت و مساوی با کفر و ظلم می داند و اعلام می کند آنان که از انفاق، بخل می ورزند در قیامت دوست و شفیعی نخواهند داشت: «یا ایها الذین آمنوا انفقوا ممّا رزقناکم من قبل ان یاتی یوم لابیع فیه و لاخلّه و لاشفاعه؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از آنچه روزی شما کرده ایم در راه خدا انفاق کنید پیش از آنکه قیامت برسد، قیامتی که برای اهل بخل از انفاق نه چیزی برای خرید هست و نه دوستی و نه شفیعی»(بقره/254).
    خداوند برای بیان ارزش انفاق از روش تمثیل استفاده کرده و با یک مثال جامع و دقیق، برکات و خیرات آن را به تصویر کشیده است: «مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبّه انبتت سبع سنابل فی کلِّ سنبله مائه حبَّه والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم»(بقره/261). قرآن در این آیه شریفه، دانه انفاق را چنین توصیف می کند که هفت خوشه از آن می روید که در هر خوشه یکصد دانه است و به این ترتیب هفتصد برابر اصل خود می گردد. در آیات بی شماری از قرآن کریم، خداوند به انفاق کنندگان بشارت می دهد که از انفاق کردن هراس نداشته باشند، چراکه خداوند، عمل آنها را نادیده نخواهد گرفت و به بهترین وجهی جبران خواهد کرد. خداوند در آیه 39 از سوره سبا: «و ما انْفَقْتُمْ منْ شَیءٍ فهو یخلفه و هو خیرُ الرازقین»، تضمین نموده است که اموال انفاق کنندگان را برکت و فزونی بخشد، به شرط آنکه انفاق آنها در راه خدا باشد، یعنی هدفی جز کسب رضایت حضرت حق نداشته باشند و خدای ناکرده به خاطر اغراض دنیوی و انگیزه های مادی انفاق نکرده باشند. ‏
    انفاق مفهوم وسیعی دارد که منحصر به مال نیست بلکه علم و هدایت و آبروی اجتماعی و سرمایه های مادی و معنوی را نیز شامل می شود. در آیات آغازین سوره بقره آمده است: «الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصَّلاةَ و ممّا رزقناهم ینفقون». این آیه همان گونه که بیان شد به صفات متقین اشاره دارد که آنها علاوه بر ارتباط نزدیک با خداوند، از طریق انفاق، ارتباط خود را با انسانهای دیگر نیز تحکم می بخشند. با توجه به این نکته که قرآن نمی گوید: «من اموالهم ینفقونم»، «از اموالشان انفاق می کنند» بلکه می گوید «ممّا رزقناهم؛ از آنچه به آنها روزی دادیم انفاق می کنند» می توان به این نتیجه رسید که انفاق، تمام مواهب مادی و معنوی را شامل می شود. بنابراین از صفات مردم پرهیزگار این است که از هر آنچه دارند از جمله علم، عقل، دانش، نیروهای جسمانی و مقام و موقعیت اجتماعی خویش بدون انتظار پاداشی انفاق می کنند. چنین انسانی مالک اصلی را خدا می داند و انفاق را یک قانون عمومی در جهان آفرینش تلقی می کند که در آن، همه اجزای آفرینش در حال ایثار به یکدیگر هستند در نتیجه با رضایت کامل مواهب و نعمت های خداوند را در اختیار بندگانی قرار می دهد و از این طریق رضایت و خشنودی خداوند را برای خویش مهیا می سازد. امام صادق(ع) در حدیثی در تفسیر جمله «مما رزقناهم ینفقون» فرمودند: «ان معناه و مما علمناهم یبثتون»، مفهوم آن این است که از علوم و دانش هایی که به آنها تعلیم داده ایم نشر می دهند و به نیازمندان می آموزند. مفهوم این سخن آن نیست که انفاق مخصوص علم است بلکه چون غالباً نظرها در مسئله انفاق متوجه انفاق مالی است، امام صادق (ع) با ذکر این موضوع می خواهد گستردگی مفهوم انفاق را روشن سازد.‏
    بدون شک انفاق نیز مانند بسیاری از امور، مراتب و در جاتی دارد و هر نوع انفاقی را نمی توان انفاق ارزشمند تلقی کرد. از جمله شرایط انفاق این است که از قسمت های پاک و بهترین اموال انتخاب شود نه از اموالی که ارزش ناچیزی دارد، به طوری که حتی خود شخص نیز از پذیرفتن آن اکره دارد: یا ایها الذین امنوا انفقوا انفقوا من طیبات ماکسبتم و ممّا اخرجنا لکم من الارض و لایتممّوا الخبیث منه تنفقون ولستم باخذیه الاان تغمضوا فیه و اعلموا الله عتی حمید؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته ایم، انفاق کنید و به سراغ قسمت های ناپاک برای انفاق نروید در حالی که خودتان حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روی اغماض و بدانید خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است»(بقره/267). همچنین همراه با منت و آزار نباشد(بقره/264) و با خلوص نیت همراه باشد(بقره/265). ‏
    در روایتی از رسول اکرم (ص)آمده است: «هر شب منادی ندا سر می دهد: اللهم هَب للمُنْفِقِ خلفاً و هَبْ للمُمْسِکِ تلفاً؛ بار الها انفاق کنندگان را بیشتر عطا کن و اموال بخیلان را نابود ساز». امید است که در ماه مبارک رمضان بیش از هر زمان دیگر به یاد نیازمندان و رفع حاجت و نیاز آنها باشیم.

نویسنده: علی خانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۸
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

یکی از مهم‏ترین آموزه‏های قرآن و اهل بیت علیهم‏السلام خدمت به مردم و نیازمندان جامعه است. از دیدگاه مکتب حیاتبخش اهل بیت علیهم‏السلام خدمتگزاری به افراد جامعه، حدّ و مرزی ندارد و یک دین باور حقیقی در تمام صحنه‏ های زندگی با الهام از رهبران آسمانی خویش می‏کوشد تا باری را از دوش دیگران بردارد و خدمتی را به بشر ارائه کند؛ گر چه فرد مخدوم، هم کیش او نباشد، البته خدمت به اهل ایمان اهمیت ویژه‏ای دارد.

امام حسین علیه ‏السلام با تأکید بر این باور وحیانی می‏فرماید:

«اِعْلَمُوا اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللّه‏ِ عَلَیکُمْ فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ اِلی غَیْرِکُمْ؛1 بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه می‏کنند] از نعمتهای الهی است پس نعمتها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محوّل خواهد شد.»

بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبیاء صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله در پیامی جهانی به پیروان خود چنین رهنمود می‏دهد:

«اَیُّما مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْما مِنَ الْمُسْلِمینَ اِلاّ اَعْطاهُ اللّه‏ُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدّاما فی الجنَّةِ؛2 هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد.»

اساسا یکی از مهم‏ترین آرزو و درخواستهای ائمه اطهار علیهم‏السلام از خداوند متعال توفیق خدمتگزاری به مردم بوده است و آنان این خواسته ارزشمند خویش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خویش ابراز می‏نمودند. امام سجاد علیه‏السلام در دعای مکارم الاخلاق با پروردگار متعال چنین نجوا می‏فرماید:

«وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلی یَدَیَّ الْخَیْرَ وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ3؛ خداوندا! انجام کارهای خیر را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منّت گزاری ضایع مگردان.»

رفع نیاز حاجتمندان و کمک به ارباب رجوع، از نکات قابل توجهی است که در جوامع حدیثی و منابع فقهی بخشهای مستقلی برای آن منظور شده است. «قضاء حاجة المؤمن»، «خدمة المؤمن»، «الاهتمام بامور المسلمین»، «الطاف المؤمن و اکرامه» برخی از عناوین این ابواب است. در متن این گفتارهای سودمند، افزون بر ثوابهای اخروی خدمت رسانی، به نتایج پربار این خصلت خداپسندانه در دنیا نیز اشاره شده است. در یکی از همین روایات، حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام به خدمتگزاران راستین به مردم نوید می‏دهد:

«مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّه‏ُ عَنْهُ کُرَبَ الدُّنْیا وَالاخِرَةِ4؛ هر کس اندوهی رااز دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصه‏های دنیا و آخرت او را از میان برداشته [مشکلاتش را حل خواهد نمود.]» بنابراین خدمت رسانی در جامعه اسلامی، بویژه از سوی کارگزاران و مسئولان و صاحبان قدرت و مال و متنفذان، امری لازم و ضروری است. و شایسته است که هر مسلمان وظیفه شناس و مسئولیت‏پذیر در هر پست و مقامی که باشد در امر خدمت رسانی همت نماید و تلاش خود را مضاعف گرداند.


  • خاطر ناشاد را دلشاد کردن همّت است صید مرغان حرم کردن ندارد افتخار نان بریدن شیوه مردان والا نیست، نیست در زمان ناتوانی یاد یاران فخر نیست

  • باغ آفت دیده را آباد کردن همت است طایری را از قفس آزاد کردن همت است نان برای نوع خود ایجاد کردن همت است روز قدرت از ضعیفی یاد کردن همت است

در این نوشتار سعی شده که عمل مقدس خدمت رسانی در سیره و سخن شاخص‏ترین الگوی خدمتگزاران، یعنی حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام بررسی شده و برخی از زیباترین رفتارها و گفتارهای آن خادم راستین امّت اسلام و جامعه بشری به خوانندگان بزرگوار عرضه شود؛ زیرا آن حضرت، پناه بی‏پناهان، دستگیر یتیمان و اسوه کامل خدمتگزاران است. حضرت مهدی علیه‏السلام در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به آن بزرگوار می‏فرماید:

«کُنْتَ رَبیعَ الاَیْتامِ وَعِصْمَةَ الاَنامِ وَعِزَّ الاِسلامِ وَمَعْدِنَ الاَحْکامِ وَحَلیفَ الاَنْعامِ؛ [ای جدّ بزرگوار!] تو بهار یتیمان، حافظ وپناه مردم، مایه سرافرازی اسلام، کانون احکام و معارف الهی و هم پیمان بخشش و احسان بودی.»

آری امام حسین علیه‏السلام نمونه بارز خدمتگزاری و خدمت رسانی به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خویش نه تنها گرهی رااز زندگی گرفتاران باز می‏کرد بلکه چگونه خدمت کردن به دیگران را به علاقه‏مندان خویش و بشر دوستان عالم عملاً آموزش می‏داد.

آداب خدمت رسانی

در سیره امام حسین علیه‏السلام در زمینه خدمت رسانی نکات ظریفی وجود دارد که دقت بیشتر خادمان دلسوز را می‏طلبد. توجه به شخصیت و حیثیت افراد در امر خدمت رسانی از مهم‏ترین ویژگیهایی است که شایان توجه می‏باشد؛ چرا که اگر در ضمن اجرای نیکی و احسان و کمک به ارباب رجوع به عزّت نفس و آبروی افراد بی‏توجهی شود، نه تنها عمل خدمت رسانی نتیجه مثبت نخواهد داد بلکه مایه انزجار و نفرت نیز خواهد بود. دراین صورت امام حسین علیه‏السلام نمونه بارز خدمتگزاری و خدمت رسانی به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خویش نه تنها گرهی رااز زندگی گرفتاران باز می‏کرد بلکه چگونه خدمت کردن به دیگران را به علاقه‏مندان خویش و بشر دوستان عالم عملاً آموزش می‏داد.

شیرین‏ترین ثمره خدمت به تلخ‏ترین خاطره‏ها تبدیل خواهد شد؛ به همین جهت، حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام به این نکته لطیف توجه خاصی داشت و در مواجهه با نیازمندان این شیوه را رعایت می‏کرد. دو نمونه از رفتار آن حضرت را در این زمینه با هم می‏خوانیم:

1. روزی شخصی از انصار برای حلّ مشکل خود به پیشگاه آن بزرگوار آمد. او هنوز لب به سخن نگشوده بود که امام علیه‏السلام از چهره نگران و سیمای گرفته او، دردها و رنجهای درونی‏اش را دریافت و به وی فرمود:

«یا اَخَا الاَنصار صُنْ وَجْهَکَ عَنْ بِذْلَةِ الْمَسْأَلَةِ وَارْفَعْ حاجَتَکَ فی رُقْعَةٍ فَاِنّی آتٍ فیها ما سارَّکَ اِنْشاءاللّه‏ِ؛ ای برادر انصاری، خواسته‏ات را به صورت شفاهی مطرح نکن. خواسته خود را در کاغذی بنویس تا انشاءاللّه‏ من با انجام دادن آن، موجبات خوشحالی تو را فراهم آورم.»

او نیز در نامه‏ای چنین نوشت:

«یااباعبداللّه‏، من به فلانی پانصد دینار بدهکارم و او مرا تحت فشار قرار داده، با او صحبت کن تا به من مهلت دهد.»

امام نامه‏اش را مطالعه کرده و سپس به درون منزل رفت و کیسه‏ای حاوی هزار دینار آورد و به مرد انصاری داد و به او فرمود:

«پانصد دینار آن را به طلبکار خود پرداخت کن و بابقیّه این پول به زندگی‏ات سامان ده.»

و در ادامه افزود:

«وَلاترْفَعْ حاجَتَکَ اِلاّ الی اَحَدِ ثَلاثةٍ: الی ذی دینٍ، اَوْ مُرُوَّةٍ، اَوْ حَسَبٍ، فَاَمّا ذُوالدّینِ فَیَصُونُ دینَهُ وَاَمّا ذوُالْمُرُوَّةِ فَاِنَّهُ یَسْتَحْیی لِمُروَّتِهِ وَاَمّا ذوالْحَسَبِ فَیَعْلَمُ اَنَّکَ لَمْ تُکْرِمْ وَجْهَکَ اَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فی حاجَتِکَ فَهُوَ یَصُونُ وَجْهَکَ اَنْ یَرُدَّکَ بِغَیْرِ قَضاءِ حاجَتِکَ5؛ [ای برادر، اگر روزی گرفتار شدی] مشکل خود را به جز برای سه کس اظهار نکن:

1. افراد دیندار؛ 2. جوانمرد؛ 3. انسانهایی که شرافت خانوادگی دارند.

دیندار برای حفظ دین خود [به تو یاری می‏رساند] و جوانمرد به سبب مردانگی خود حیا می‏کند [و به کارت رسیدگی می‏کند] و فرد اصیل و شریف نیز می‏داند که تو با رفتن نزد او از آبرویت مایه گذاشته‏ای و برای انجام دادن خواسته‏ات کوشیده، آبرو و شخصیت تو را حفظ می‏کند.»

2. روزی مردی بینوا که بر اثر فشار زندگی جانش به لب رسیده و دستش از همه جا کوتاه شده بود به امید رسیدن به نوایی به مدینه آمد. او در آنجا از کریم‏ترین و سخی‏ترین فرد سؤال کرد.

به او گفته شد: حسین بن علی علیه‏السلام شریف‏ترین و سخی‏ترین فرد مدینه است. مرد بینوا در جستجوی آن امام بزرگوار به مسجد آمد و حضرت را در حال نماز دید. او در همان جا با خواندن ابیاتی خواسته‏اش را مطرح نمود:

«لَمْ یَخِبْ الانَ مَنْ رَجاکَ وَ مَنْ حَرَّکَ مِنْ دوُنِ بابِکَ الْحَلَقَة»

«تا به حال ناامید و مأیوس نشده هر کسی که به تو امید بسته و درب خانه‏ات را کوبیده است.»

«اَنْتَ جَوادٌ وَاَنْتَ مُعْتَمَدٌ اَبُوکَ قَدْ کانَ قاتِلُ الْفَسَقَةِ»

«تو بخشنده‏ای و تو مورد اعتمادی و پدرت نابود کننده افراد فاسق و تبهکار بود.»

امام حسین علیه‏السلام بعد از شنیدن سخنان وی رو به قنبر کرد و فرمود:

«آیا از مال حجاز چیزی بجای مانده است؟» قنبر گفت: «بلی، چهار هزار دینار داریم.» امام فرمود: «قنبر! آنها را حاضر کن که این شخص در مصرف آنها از ما سزاوارتر و نیازمندتر است.»

سپس امام به منزل رفت و ردای خود را ـ که از برد یمانی بود ـ از تن در آورد و دینارها را در آن پیچید و از لای در به آن مرد نیازمند داد و اشعار او را نیز با ابیاتی چنین پاسخ فرمود:

«خُذْها فَانّی اِلَیْکَ مُعْتَذِرٌ وَاعْلَمْ بِاَنّی عَلَیْکَ ذُوشَفَقَةٍ»

«اینها را از من قبول کن، من از تو عذر می‏خواهم و بدان که من برای تو مهربان هستم.»

«لَوْ کانَ فی سَیْرِنَا الْغَداةُ عَصا اَمْسَتْ سَمانا عَلَیْکَ مُنْدَفِعَة» «اگر امروز قدرت و حکومتی داشتیم و دست ما بازتر بود، مطمئنا آسمان جود و رحمت ما بر تو ریزش می‏کرد.»

«لکِنَّ رَیْبَ الزَّمانِ ذُوغَیرٍ وَالْکَفُّ مِنّی قَلیلَةُ النَّفَقَةِ»

«ولی حوادث روزگار در حال دگرگونی و تغییر است و بخشش من اندک شده است.»

مرد نیازمند هدایای امام را از لای در گرفت و گریست. امام پرسید: «آیا عطای ما را کم شمردی؟» گفت: «نه، هرگز بلکه به این نکته می‏اندیشم که این دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زیر خاک پنهان خواهد شد6!!»

رفتار دل پذیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۶
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

قرآن کریم در زمینه تعاون و کمک‏ دادن و خدمت کردن به یکدیگر می‏فرماید :

" « لیس البر ان تولوا وجوهکم‏ قبل المشرق و المغرب و لکن البر من امن بالله و الیوم الاخر و الملائکة و الکتاب و النبیین و اتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین‏ و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب »". سوره بقره ، آیه . 177

نیکوکاری به این نیست که روی خود را به شرق و غرب بچرخانید ، بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز آخرت و فرشتگان و کتاب الهی و انبیا ایمان داشته باشد و در راه دوستی خدا مالش را به نزدیکان و یتیمان و درراه ماندگان و درخواست کنندگان و بردگان انفاق کند. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۱۳
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

یکی از مهم‏ترین آموزه‏های قرآن و اهل بیت علیهم‏السلام خدمت به مردم و نیازمندان جامعه است. از دیدگاه مکتب حیاتبخش اهل بیت علیهم‏السلام خدمتگزاری به افراد جامعه، حدّ و مرزی ندارد و یک دین باور حقیقی در تمام صحنه‏های زندگی با الهام از رهبران آسمانی خویش می‏کوشد تا باری را از دوش دیگران بردارد و خدمتی را به بشر ارائه کند؛ گر چه فرد مخدوم، هم کیش او نباشد، البته خدمت به اهل ایمان اهمیت ویژه‏ای دارد.

امام حسین علیه‏السلام با تأکید بر این باور وحیانی می‏فرماید:

«اِعْلَمُوا اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللّه‏ِ عَلَیکُمْ فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ اِلی غَیْرِکُمْ؛1 بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه می‏کنند] از نعمتهای الهی است پس نعمتها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محوّل خواهد شد.»

بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبیاء صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در پیامی جهانی به پیروان خود چنین رهنمود می‏دهد:

«اَیُّما مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْما مِنَ الْمُسْلِمینَ اِلاّ اَعْطاهُ اللّه‏ُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدّاما فی الجنَّةِ؛2 هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد.»

اساسا یکی از مهم‏ترین آرزو و درخواستهای ائمه اطهار علیهم‏السلام از خداوند متعال توفیق خدمتگزاری به مردم بوده است و آنان این خواسته ارزشمند خویش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خویش ابراز می‏نمودند. امام سجاد علیه‏السلام در دعای مکارم الاخلاق با پروردگار متعال چنین نجوا می‏فرماید:

«وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلی یَدَیَّ الْخَیْرَ وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ3؛ خداوندا! انجام کارهای خیر را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منّت گزاری ضایع مگردان.»

رفع نیاز حاجتمندان و کمک به ارباب رجوع، از نکات قابل توجهی است که در جوامع حدیثی و منابع فقهی بخشهای مستقلی برای آن منظور شده است. «قضاء حاجة المؤمن»، «خدمة المؤمن»، «الاهتمام بامور المسلمین»، «الطاف المؤمن و اکرامه» برخی از عناوین این ابواب است. در متن این گفتارهای سودمند، افزون بر ثوابهای اخروی خدمت رسانی، به نتایج پربار این خصلت خداپسندانه در دنیا نیز اشاره شده است. در یکی از همین روایات، حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام به خدمتگزاران راستین به مردم نوید می‏دهد:

«مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّه‏ُ عَنْهُ کُرَبَ الدُّنْیا وَالاخِرَةِ4؛ هر کس اندوهی رااز دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصه‏های دنیا و آخرت او را از میان برداشته [مشکلاتش را حل خواهد نمود.»


در این نوشتار سعی شده که عمل مقدس خدمت رسانی در سیره و سخن شاخص‏ترین الگوی خدمتگزاران، یعنی حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام بررسی شده و برخی از زیباترین رفتارها و گفتارهای آن خادم راستین امّت اسلام و جامعه بشری به خوانندگان بزرگوار عرضه شود؛ زیرا آن حضرت، پناه بی‏پناهان، دستگیر یتیمان و اسوه کامل خدمتگزاران است. حضرت مهدی علیه‏السلام در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به آن بزرگوار می‏فرماید:

«کُنْتَ رَبیعَ الاَیْتامِ وَعِصْمَةَ الاَنامِ وَعِزَّ الاِسلامِ وَمَعْدِنَ الاَحْکامِ وَحَلیفَ الاَنْعامِ؛ [ای جدّ بزرگوار!] تو بهار یتیمان، حافظ وپناه مردم، مایه سرافرازی اسلام، کانون احکام و معارف الهی و هم پیمان بخشش و احسان بودی.»

آری امام حسین علیه‏السلام نمونه بارز خدمتگزاری و خدمت رسانی به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خویش نه تنها گرهی رااز زندگی گرفتاران باز می‏کرد بلکه چگونه خدمت کردن به دیگران را به علاقه‏مندان خویش و بشر دوستان عالم عملاً آموزش می‏داد.

آداب خدمت رسانی

در سیره امام حسین علیه‏السلام در زمینه خدمت رسانی نکات ظریفی وجود دارد که دقت بیشتر خادمان دلسوز را می‏طلبد. توجه به شخصیت و حیثیت افراد در امر خدمت رسانی از مهم‏ترین ویژگیهایی است که شایان توجه می‏باشد؛ چرا که اگر در ضمن اجرای نیکی و احسان و کمک به ارباب رجوع به عزّت نفس و آبروی افراد بی‏توجهی شود، نه تنها عمل خدمت رسانی نتیجه مثبت نخواهد داد بلکه مایه انزجار و نفرت نیز خواهد بود. دراین صورت امام حسین علیه‏السلام نمونه بارز خدمتگزاری و خدمت رسانی به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خویش نه تنها گرهی رااز زندگی گرفتاران باز می‏کرد بلکه چگونه خدمت کردن به دیگران را به علاقه‏مندان خویش و بشر دوستان عالم عملاً آموزش می‏داد.

شیرین‏ترین ثمره خدمت به تلخ‏ترین خاطره‏ها تبدیل خواهد شد؛ به همین جهت، حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام به این نکته لطیف توجه خاصی داشت و در مواجهه با نیازمندان این شیوه را رعایت می‏کرد. دو نمونه از رفتار آن حضرت را در این زمینه با هم می‏خوانیم:

1. روزی شخصی از انصار برای حلّ مشکل خود به پیشگاه آن بزرگوار آمد. او هنوز لب به سخن نگشوده بود که امام علیه‏السلام از چهره نگران و سیمای گرفته او، دردها و رنجهای درونی‏اش را دریافت و به وی فرمود:

«یا اَخَا الاَنصار صُنْ وَجْهَکَ عَنْ بِذْلَةِ الْمَسْأَلَةِ وَارْفَعْ حاجَتَکَ فی رُقْعَةٍ فَاِنّی آتٍ فیها ما سارَّکَ اِنْشاءاللّه‏ِ؛ ای برادر انصاری، خواسته‏ات را به صورت شفاهی مطرح نکن. خواسته خود را در کاغذی بنویس تا انشاءاللّه‏ من با انجام دادن آن، موجبات خوشحالی تو را فراهم آورم.»

او نیز در نامه‏ای چنین نوشت:

«یااباعبداللّه‏، من به فلانی پانصد دینار بدهکارم و او مرا تحت فشار قرار داده، با او صحبت کن تا به من مهلت دهد.»

امام نامه‏اش را مطالعه کرده و سپس به درون منزل رفت و کیسه‏ای حاوی هزار دینار آورد و به مرد انصاری داد و به او فرمود:

«پانصد دینار آن را به طلبکار خود پرداخت کن و بابقیّه این پول به زندگی‏ات سامان ده.»

و در ادامه افزود:

«وَلاترْفَعْ حاجَتَکَ اِلاّ الی اَحَدِ ثَلاثةٍ: الی ذی دینٍ، اَوْ مُرُوَّةٍ، اَوْ حَسَبٍ، فَاَمّا ذُوالدّینِ فَیَصُونُ دینَهُ وَاَمّا ذوُالْمُرُوَّةِ فَاِنَّهُ یَسْتَحْیی لِمُروَّتِهِ وَاَمّا ذوالْحَسَبِ فَیَعْلَمُ اَنَّکَ لَمْ تُکْرِمْ وَجْهَکَ اَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فی حاجَتِکَ فَهُوَ یَصُونُ وَجْهَکَ اَنْ یَرُدَّکَ بِغَیْرِ قَضاءِ حاجَتِکَ5؛ [ای برادر، اگر روزی گرفتار شدی] مشکل خود را به جز برای سه کس اظهار نکن:

1. افراد دیندار؛ 2. جوانمرد؛ 3. انسانهایی که شرافت خانوادگی دارند.

دیندار برای حفظ دین خود [به تو یاری می‏رساند] و جوانمرد به سبب مردانگی خود حیا می‏کند [و به کارت رسیدگی می‏کند] و فرد اصیل و شریف نیز می‏داند که تو با رفتن نزد او از آبرویت مایه گذاشته‏ای و برای انجام دادن خواسته‏ات کوشیده، آبرو و شخصیت تو را حفظ می‏کند.»

2. روزی مردی بینوا که بر اثر فشار زندگی جانش به لب رسیده و دستش از همه جا کوتاه شده بود به امید رسیدن به نوایی به مدینه آمد. او در آنجا از کریم‏ترین و سخی‏ترین فرد سؤال کرد.

به او گفته شد: حسین بن علی علیه‏السلام شریف‏ترین و سخی‏ترین فرد مدینه است. مرد بینوا در جستجوی آن امام بزرگوار به مسجد آمد و حضرت را در حال نماز دید. او در همان جا با خواندن ابیاتی خواسته‏اش را مطرح نمود:

«لَمْ یَخِبْ الانَ مَنْ رَجاکَ وَ مَنْ حَرَّکَ مِنْ دوُنِ بابِکَ الْحَلَقَة»

«تا به حال ناامید و مأیوس نشده هر کسی که به تو امید بسته و درب خانه‏ات را کوبیده است.»

«اَنْتَ جَوادٌ وَاَنْتَ مُعْتَمَدٌ اَبُوکَ قَدْ کانَ قاتِلُ الْفَسَقَةِ»

«تو بخشنده‏ای و تو مورد اعتمادی و پدرت نابود کننده افراد فاسق و تبهکار بود.»

امام حسین علیه‏السلام بعد از شنیدن سخنان وی رو به قنبر کرد و فرمود:

«آیا از مال حجاز چیزی بجای مانده است؟» قنبر گفت: «بلی، چهار هزار دینار داریم.» امام فرمود: «قنبر! آنها را حاضر کن که این شخص در مصرف آنها از ما سزاوارتر و نیازمندتر است.»

سپس امام به منزل رفت و ردای خود را ـ که از برد یمانی بود ـ از تن در آورد و دینارها را در آن پیچید و از لای در به آن مرد نیازمند داد و اشعار او را نیز با ابیاتی چنین پاسخ فرمود:

«خُذْها فَانّی اِلَیْکَ مُعْتَذِرٌ وَاعْلَمْ بِاَنّی عَلَیْکَ ذُوشَفَقَةٍ»

«اینها را از من قبول کن، من از تو عذر می‏خواهم و بدان که من برای تو مهربان هستم.»

«لَوْ کانَ فی سَیْرِنَا الْغَداةُ عَصا اَمْسَتْ سَمانا عَلَیْکَ مُنْدَفِعَة» «اگر امروز قدرت و حکومتی داشتیم و دست ما بازتر بود، مطمئنا آسمان جود و رحمت ما بر تو ریزش می‏کرد.»

«لکِنَّ رَیْبَ الزَّمانِ ذُوغَیرٍ وَالْکَفُّ مِنّی قَلیلَةُ النَّفَقَةِ»

«ولی حوادث روزگار در حال دگرگونی و تغییر است و بخشش من اندک شده است.»

مرد نیازمند هدایای امام را از لای در گرفت و گریست. امام پرسید: «آیا عطای ما را کم شمردی؟» گفت: «نه، هرگز بلکه به این نکته می‏اندیشم که این دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زیر خاک پنهان خواهد شد6!!»

رفتار دل پذیر

اگر در مواردی انسان نتواند نیاز حاجتمندی را برآورد، شایسته است که او را با زبان خوش و رفتاری دل‏انگیز راضی کند؛ چرا که برای خدمتگزار وظیفه شناس همیشه کمک مالی به درماندگان ممکن نیست؛ ولی او می‏تواند با رفتار دل‏پذیر خود، مرهمی بر زخم دردمندان، بگذارد؛همچنان که رسول گرامی اسلام می‏فرماید:

«اِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النّاسَ بِاَمُوالِکُم فَسَعُوهُمْ بِاَخْلاقِکُمْ؛7 شما هرگز نمی‏توانید همه مردم را با بذل مال [راضی کرده[ و گشایشی در زندگی بر ایشان ایجاد کنید ولی با اخلاق خوشتان آنان را خشنود کنید.»

بر همین اساس، حضرت امام حسین علیه‏السلام گاهی که برایش رفع گرفتاری مستمندان مقدور نبود با گشاده رویی و رفتاری خوشایند مراجعان را راضی می‏فرمود. یکی از این مصادیق را مرور می‏کنیم:

آن حضرت نشسته بود که فرد نیازمندی به آن بزرگوار مراجعه کرد و اظهار داشت: ای پسر رسول خدا، به دادم برس! فلان شخص از من طلبکار است و می‏خواهد مرا زندانی کند. امام حسین علیه‏السلام فرمود: «وَاللّه‏ِ ما عِنْدی مالٌ اَقْضی عَنْکَ؛ به خدا قسم! الان هیچ پولی ندارم که بدهی تو را پرداخت نمایم.»

مرد بدهکار گفت: «پس لااقل با او گفتگو کن شاید رأیش عوض شود.»

امام فرمود: «من هیچ گونه آشنایی با طلبکار تو ندارم، امّا از پدرم امیرمؤمنان علیه‏السلام شنیدم که می‏گفت: رسول خدا صلی‏الله‏ علیه‏ و‏آله فرموده است: «مَنْ سَعی فی حاجَةِ اَخیهِ الْمُؤمِنِ فَکَاَنَّما عَبَدَاللّه‏َ تِسْعَةَ الافِ سَنَةٍ، صائما نَهارَهُ، قائما لَیْلهُ؛8 هر کس در راه حلّ مشکل برادر ایمانی خود تلاش نماید چنان است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده در حالی که روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده باشد.»

به همین جهت اگر نتوانیم خدمتی به نیازمندان بکنیم، رفتار خوشایند، می‏تواند تا حدودی از دردهای درونی افراد رنجور کاسته و موجب آسایش خاطر آنان باشد. شاعری خوش ذوق این نکته را چنین ترسیم کرده است:

آرزو دارم که گر گل نیستم، خاری نباشم باربرداری زدوشی نیستم باری نباشم

گر چه نتوانم ستانم حق مظلومی ز ظالم باری این خواهم که همکار ستمکاری نباشم

نیستم گر نوشدارویی برای دردمندی نیز بابی دست و پایی نیش جرّاری نباشم

امام حسین علیه ‏السلام و بیماران نیازمند

عیادت از بیماران نیازمند از ویژگیهای مهم سالار شهیدان بود. آن حضرت با ملاقات آنان علاوه بر دلجویی و تسکین آلام روحی و جسمی بیماران و دردمندان، به مشکلات مادی و اقتصادی آنان نیز رسیدگی می‏کرد؛ چرا که مریضهای فقیر و مستمند بیش از آنکه در اندیشه سلامتی خود باشند به فکر بدهکاریها و نیازهای مادّی خود هستند و این مشکل از نظر روحی و روانی شدیدا آنان را می‏آزارد. به همین جهت بر افراد توانمند و مرّفه جامعه مسلمین لازم است که به این موارد توجه بیشتری داشته باشند و همچنان که در فکر رفاه و آسایش خود و خانواده‏هایشان هستند در اندیشه این گروه دردمند نیز باشند.

«ابن شهر آشوب» می‏نویسد:

«روزی امام حسین علیه‏السلام به ملاقات بیماری بدهکار به نام اسامة بن زید رفت. او در بستر بیماری آه و زاری می‏کرد و مکرر می‏گفت: ای وای از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسید: چه اندوهی داری؟ اسامة گفت: بدهکارم و غم و غصه شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فرا گرفته است. امام حسین علیه‏السلام فرمود: ناراحت نباش! من بدهیهای تو را پرداخت می‏کنم. اسامة گفت: می‏ترسم قبل از پرداخت بدهیهایم بمیرم. حضرت فرمود: من تمام بدهی هایت را قبل از مرگ تو می‏پردازم.

حضرت اباعبداللّه‏ علیه‏السلام همچنان که وعده داده بود قبل از مرگ اسامة تمام قرضهای وی را پرداخت9.»

خدمت به ضعیفان و یتیمان

امام حسین علیه‏السلام بسان همه پیشوایان معصوم در خدمت رسانی به محرومان و یتیمان، برنامه ویژه‏ای داشت و آن حضرت منتظر نمی‏ماند که یتیمی به او مراجعه کرده، نیازهایش را بازگو کند. سرور آزادگان جهان برای رسیدن به درجات خدمتگزاران حقیقی، خود پیشقدم می‏شد و به طور ناشناس و در دل شبهای تاریک به رفع مشکلات یتیمان، بیوه زنان و محرومان جامعه می‏پرداخت. او همچون پدر ارجمندش حضرت امیرمؤمنان علی علیه‏السلام آن چنان در این امر مهم اهتمام داشت و کار خود را به صورت غیر محسوس انجام می‏داد که تا قبل از شهادتش مردم عادّی از یتیم نوازی و خدمات محرومیت زدایی آن جناب آگاهی نداشتند.

«شعیب بن عبدالرحمن خزاعی» در این زمینه می‏گوید: «بعد از حماسه عاشورا، مردان قبیله بنی اسد ـ هنگامی که خواستند جسد مطهر حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام را دفن کنند ـ بر دوش آن حضرت، اثر زخمی یافتند که کاملاً از جراحتهای جنگی متفاوت بود؛ زخم کهنه‏ای بود که هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت. از امام سجاد علیه‏السلام در این مورد سؤال کردند. آن حضرت در پاسخ فرمود:

«هذا مِمّا یَنْقُلُ الْجِرابَ عَلی ظَهْرِهِ اِلی منازِلِ الاَرامِلِ وَالْیَتامی؛10 این زخم بر اثر حمل کیسه‏های غذا و به دوش کشیدن هیزم به خانه‏های بیوه زنان و یتیمان است.»

شهریاری که به شب برقع پوش می‏کشد بار گدایان بر دوش

ناشناسی که به تاریکی شب می‏برد نان یتیمان عرب

خدمت به قدر معرفت

در سیره امام حسین علیه‏السلام خدمت رسانی به هر کسی به اندازه معرفت اوست. زیرا پرسودترین سرمایه هر کسی گوهر معرفت و علم و ادب است و تمام امور زندگی و فلسفه خلقت انسان برای وصول به این مقام است و این سرمایه جاویدان ـ برخلاف سرمایه‏های مادّی ـ در دنیا و عقبی با انسان همراه است.

همچنان که گفته‏اند:

گوهر معرفت ‏آموز که با خود ببری که نصیب دگران است نصاب زر و سیم

شخصی به حضور پیشوای سوم آمد و عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، من خون بهایی را عهده‏دار شده‏ام امّا در پرداخت آن ناتوانم. به ناچار پیش خود فکر کردم این مشکل را با کریم‏ترین مردم عصر در میان بگذارم و هر چه جستجو کردم کریم‏تر از شما نیافتم.»

امام علیه‏ السلام به او فرمود: «ای برادر! من سه سؤال از تو می‏کنم؛ اگر یکی را پاسخ دادی 31 بدهی‏ات را می‏پردازم و اگر دو تا را جواب گفتی 32 و اگر همه را صحیح پاسخ دادی تمام بدهی‏ات را خواهم پرداخت!!!»

مرد ناتوان با لحنی عاجزانه گفت: «ای فرزند رسول اللّه‏! آیا شخصی مثل شما ـ که از خاندان علم و شرف و فضیلت هستی ـ از کسی مثل من سؤال می‏کند؟!»

امام حسین علیه‏ السلام فرمود: «بلی، از جدّم رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شنیدم که می‏فرمود: اَلْمَعْروفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفةِ، نیکی [و خدمت به دیگران] به قدر معرفت [آنها] ست.»

مرد گفت: «در این صورت هر چه می‏خواهی بپرس!» و امام با آن مرد چنین گفتگو کرد:

ـ «کدام عمل، فضیلت بیشتری دارد؟»

ـ «ایمان به خدا»

ـ «راه نجات از هلاکت چیست؟»

ـ «اعتماد به خدا»

ـ «آرایش و زیبایی حقیقی افراد در چیست؟»

ـ «علم و دانشی که با حلم و بردباری توأم باشد.»

ـ «اگر آن نبود؟»

ـ «ثروتی که با انصاف و مروت همراه باشد.»

ـ «اگر آن هم نبود؟»

ـ «فقر و محرومیتی که با صبر و پایداری تحمل شود.»

ـ «اگر آن هم نباشد؟»

ـ «در این صورت بهتر است بلایی از آسمان آمده، چنین فردی را نابود کند که او شایسته همین است.»

در اینجا امام حسین علیه‏السلام خندید و مبلغ هزار دینار به وی عطا کرد. آنگاه انگشتر مبارکش را که نگینی به ارزش دویست درهم داشت به عطایش افزود و فرمود: «یا اَعْرابی! اِعْطِ الذَّهَبَ اِلی غُرَمائِکَ واصْرِفِ الْخاتَمَ فی نَفَقَتِکَ؛ ای مرد عرب، طلا رابه طلبکارانت بده و انگشتر را در مصارف شخصی خود خرج کن.»

مرد بدهکار با خوشحالی تمام هدیه امام را گرفت و در حالی که آیه «اللّه‏ُ اَعْلَمُ حَیثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» را قرائت می‏کرد، از حضور امام حسین علیه‏السلام مرخص شد.11

هشدار به مسئولان

سرور آزادگان جهان، اندکی قبل از هلاکت معاویه، در خطبه‏ای حساس و تاریخی در سرزمین منا به مسئولان جامعه اسلامی و عالمان و حاکمانی که در اجتماع نقش مؤثری دارند، امّا در مورد خدمت رسانی به فقرا، محرومان و نیازمندان جامعه کوتاهی می‏کنند سخنانی هشدار دهنده بیان می‏فرماید و نکات مهمی را در این زمینه به آنان یادآور می‏شود.

آن حضرت در بخشی از سخنان خود به تضییع حقوق مستضعفان و محرومان جامعه اشاره می‏فرماید و از بی‏توجهی مسئولان جامعه به مسائل خدماتی انتقاد می‏کند و می‏فرماید:

«فَاَمّا حَقُّ الضُّعَفاء فَضَیَّعْتُمْ وَاَمّا حَقَّکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُمْ، فَلا مالاً بَذَلْتُمُوهُ، وَلا نَفْسا خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذی خَلَقَها وَ لاعَشیرَةً عادَیْتُمُوهُ فی ذاتِ اللّه‏ِ، اَنْتُمْ تَتَمَنَّونَ عَلَی اللّه‏ِ جَنَّتَهُ وَمُجاوَرَةَ رُسُلِهِ وَاَمانا مِنْ عَذابِهِ؟!؛

[شما ای بزرگان و مسئولان جامعه!] حق ضعیفان را پایمال نمودید و آنچه را که حق خود تصور می‏کردید طلب کردید ولی در راه خدا نه مالی بخشش کردید و نه جانتان را به مخاطره انداختید و نه از اقوام و بستگان خود برای رضای خدا بریدید. آیا [با این پرونده سیاه و اعمال زشت [بهشت خداوند و همجواری پیامبران او را آرزو می‏کنید و با این حال می‏خواهید از عذاب خدا در امان بمانید؟!»

سالار شهیدان در فراز دیگری از کلمات بیدارگرانه و کوبنده خود به وضعیت اسف بار و نابسامان مستضعفان و بیچارگان می‏پردازد و می‏فرماید:

«وَقَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللّه‏ِ مَنْقُوضَةً فَلا تَفْزَعُونَ وَاَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِکُمْ تَقْرَعُونَ وَذِمَّةُ رَسُولِ اللّه‏ِ مَخْفُورَةٌ، وَ اَلْعُمْیُ وَالْبُکْمُ والزَّمِنُ فی الْمَدائِنِ مُهْمَلَةٌ لاتَرْحَمُونَ و لافی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَلامَنْ عَمِلَ فیها تَعْنُونَ وَبِالاِدْهانِ وَالْمُصانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأمَنُونَ؛12

شما می‏بینید که پیمانهای الهی شکسته می‏شود ولی هیچ فریاد نمی‏کشید در حالی که برای بعضی از پیمانهای پدرانتان آشفته خاطر می‏شوید. اینک پیمانهای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مورد بی‏اعتنایی قرار گرفته و نابینایان، اشخاص کر و زمینگیر در همه شهرها بی‏سرپرست مانده‏اند، به آنان رحم نمی‏کنید و مطابق شأن و منزلت خود عمل نمی‏کنید و به کسانی که در این راه خدمت می‏کنند توجه نمی‏کنید و با چرب زبانی و سازش با ستمکاران خود را در حاشیه امن قرار داده‏اید.»

امام حسین علیه‏السلام خودداری از رسیدگی به محرومان و نیازمندان را از بدترین صفات حاکمان می‏دانست و همواره می‏فرمود:

«شَرُّ خِصالِ الْمُلُوکِ: اَلْجُبْنُ مِنَ الاَعْداءِ وَالْقَسْوَةُ عَلَی الضُّعَفاءِ وَالْبُخْلُ عِنْدَ الاِعْطاءِ؛13 بدترین صفات حاکمان، ترس از دشمنان، قساوت بر ضعیفان و خودداری از بخشش در موقع عطا می‏باشد.»

آن حضرت علاوه بر حمایتهای عملی خویش از محرومان جامعه بر ضرورت خدمت رسانی به نیازمندان تاکید کرده، در گفتارها و اشعارش این اعتقاد خود را ابراز می‏نمود.

نمونه‏ای از اشعار آن بزرگوار را می‏خوانیم:

«اِذا جادَتِ الدُّنْیا عَلَیْکَ فَجُدْبِها عَلَی النّاسِ طُرّا قَبْلَ اَنْ تَتَفَلَّتِ» «آنگاه که دنیا به تو روی خوش نشان داد [و برایت امکاناتی فراهم شد] تو هم از آن به نفع نیازمندان و مستمندان بهره گیر، قبل از آنکه از دستت بیرون رود.»

فَلا الْجُودُ یُفْنیها اِذا هِیَ اَقْبَلَتْ وَلاَ الْبُخْلُ یُبْقیهااِذا ما تَوَلَّتِ»14 «نه بخشش تو آن را ـ هر گاه به تو روی آورد ـ از بین خواهد برد و نه بخل تو، آن را ـ هر گاه به تو پشت کند ـ باقی خواهد گذاشت.»

آثار خدمتگزاری

حضرت حسین بن علی علیه ‏السلام برای توسعه امر خدمت‏ رسانی در جامعه، مردم را از آثار این امر مقدس آگاه کرده، می‏فرماید:

«فَمَنْ تَعَجَّلَ لاَِخیهِ خَیْرا وَجَدَهُ اِذا قَدِمَ عَلَیْهِ غَدَا وَمَنْ اَرادَ اللّه‏َ تَبارَکَ وَتَعالی بِالصَّنیعَةِ اِلی اَخیهِ کافاهُ بِها فی وَقْتِ حاجَتِهِ وَصَرَفَ عَنْهُ مِنْ بَلاءِ الدُّنْیا ما هُوَ اَکْثَرُ مِنْهُ وَمَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّه‏ُ عَنْهُ کُرَبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ؛15 هر کس برای نیکی [و خدمت‏رسانی [به برادر خود بشتابد فردا نتیجه آن را خواهد دید و کسی که برای خدا به برادر دینی خود یاری نماید خداوند او را به هنگام نیازمندی یاری خواهد کرد و بیشتر از آن او را از بلاها و گرفتاریها دور خواهد ساخت و آن کسی که اندوه و غم را از دلِ مؤمنی بر طرف نماید، خداوند متعال غم و غصه‏های دنیا و آخرت [او] را برطرف خواهد نمود.»

مهم‏ترین شرط خدمتگزاری

در خدمتگزاری به مردم یک شرط اساسی وجود دارد که بدون آن عمل نیک، ارزش واقعی خود را از دست خواهد داد و آن اینکه خدمت به مردم باید از راه صحیح و پاکیزه انجام پذیرد. و بر اساس تقوا و پاکدامنی و برای خدا باشد وگرنه خدمت رسانی به خاطر مقاصد نفسانی و هواهای شیطانی هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت؛ چرا که عمل خیر باید از راه خیر و نیک انجام پذیرد؛ همچنان که خداوند متعال می‏فرماید:

«اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّه‏ُ مِنَ الْمُتَّقینَ»16؛ «خداوند متعال فقط از پرهیزگاران [اعمال نیک] را می‏پذیرد.»

در این راستا امام حسین علیه‏السلام رهنمودهای ارزنده‏ای به جامعه بشری عرضه نموده است. هنگامی که به آن حضرت خبر دادند «عبداللّه‏ بن عامر» ـ از کارگزاران بنی امیه ـ چنین و چنان صدقه داده و عدّه زیادی برده آزاد کرده است، امام علیه‏السلام فرمود:

«مَثَل عبداللّه‏ بن عامر همانند کسی است که از حاجیان و راهیان خانه خدا سرقت کرده و سپس اموال دزدی را صدقه می‏دهد.» آنگاه افزود:

«اِنَّمَا الصَّدَقَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَهُ مَنْ عَرِقَ فیها جَبینُهُ وَاَغْبَرَّ فیها وَجْهُهُ؛ صدقه پاکیزه،صدقه کسی است که در راه کسب آن پیشانی‏اش عرق کرده و صورتش غبارآلود شده است.»

وقتی از امام صادق علیه‏السلام سؤال شد: «منظور حضرت سید الشهداء علیه‏السلام چه کسی بوده است؟» فرمود: «علی بن ابی طالب علیه‏السلام .»17

1. مستدرک الوسائل، ج12، ص369.

2. اصول کافی، باب خدمت به مؤمن، ح1.

3. صحیفه سجادیه، دعای 20.

4. کشف الغمه، ج2، ص29.

5. تحف العقول، ص247.

6. بحارالانوار، ج44، ص190.

7. الاختصاص، ص225؛ میزان الاعتدال، ج2، ص429.

8. بحارالانوار، ج71، ص315.

9. مناقب آل ابی طالب، ج3، ص221.

10. همان، ج4، ص66؛ بحارالانوار، ج44، ص190.

11. بحارالانوار، ج44، ص196.

12. تحف العقول، ص237 و 238.

13. العوالم، الامام الحسین علیه‏السلام ، ص62.

14. المناقب، ج4، ص66.

15. کشف الغمه، ج2، ص29 و 30.

16. مائده/27.

17. دعائم الاسلام، ج2، ص329؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص244.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۲۲:۲۱
موسسه خیریه شفاگستر کوثر


کتاب خدا قرآن مجید در نزدیک به هیجده مورد، به محبت به یتیم و حفظ اموال او و تربیت و رشدش سفارش مى‏کند.

«... وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى‏ قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»«1».

و از ایتام از تو مى‏پرسند، بگو: صلاح اندیشى براى آنان بهتر است، و اگر با آنان معاشرت کنید بجاست چون برادران دینى شمایند، خداوند مفسد را از مصلح مى‏داند، اگر در امر یتیمان مى‏خواست به شما سخت مى‏گرفت، خداوند توانا و حکیم است.

«وَ آتُوا الْیَتامى‏ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً» «2».

اموال ایتام را پس از رسیدنشان به حد رشد و بلوغ به آنان بدهید، نامرغوب اموال خود را به مرغوب آنها تبدیل ننمایید، اموال آنان را به ضمیمه‏ى اموال خود مخورید که این گناهى بزرگ است.

«إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً» «3».

آنان که اموال ایتام را به ستم مى‏خورند، همانا در شکم خود آتش مى‏خورند و به زودى عذاب جهنم را خواهند چشید.

«... وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى‏ بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِهِ عَلِیماً» «4».

درباره‏ى یتیمان قیام به عدالت کنید، آنچه را از خوبى انجام مى‏دهید همانا خداوند به آن آگاه است.

«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ...» «5».

و به مال یتیم جز به آن صورتى که نیکوتر است نزدیک نشوید تا یتیم به حد رشدش برسد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:

مَنْ قَبَضَ یَتیماً مِنْ بَیْنِ الْمُسْلِمینَ الى‏ طَعامِهِ وَشَرابِهِ، ادْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ الْبَتَّةَ الا انْ یَعْمَلَ ذَنْباً لَایَغْفَرُ «6».

کسى که جهت خوراندن و نوشاندن، یتیمى را از میان مسلمانان برگیرد، به طور یقین خداوند او را وارد بهشت مى‏کند مگر اینکه گناه غیر قابل بخششى مرتکب شود.

و نیز آن حضرت فرمودند:

انَّ فِى الْجَنَّةِ داراً یُقالُ لَها دارُ الْفَرَحِ، لَایَدْخُلُها الَّا مَنْ فَرَّحَ یَتامَى المُؤمِنینَ‏ «7».

همانا در بهشت خانه‏اى است که به آن خانه‏ى خوشحالى گفته مى‏شود، آن را وارد نمى‏شود مگر کسى که ایتام مردم مؤمن را خوشحال نموده.

اتَى النَّبِىَ رَجُلٌ یَشْکُو قَسْوَةَ قَلْبِهِ، قالَ: اتُحِبُّ انْ یَلینَ قَلْبُکَ وَتُدْرِکَ حاجَتَکَ؟

ارْحَمِ الْیَتیمَ، وَامْسَحْ رَأْسَهُ، وَاطْعِمْهُ مِنْ طَعامِکَ، یَلِنْ قَلْبُکَ، وَتُدْرِکَ حاجَتَکَ‏ «8».

مردى به محضر پیامبر شرفیاب شد و از سنگدلى شکایت کرد، حضرت فرمودند: علاقه دارى دلت نرم شود و به حاجت خود برسى؟ به یتیم مهربانى کن، دست محبت بر سر او بکش، از غذاى خود به او بخوران، دلت نرم مى‏شود و دست یابى به حاجتت برایت میسر مى‏گردد.

حضرت على علیه السلام فرمودند:

ما مِنْ مُؤمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلى‏ رَأْسِ یَتیمٍ تَرَحُّماً لَهُ الّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ یَدُهُ عَلَیْهَا حَسَنَةً «9».

هیچ مرد و زن مؤمنى از روى مهربانى دست نوازش بر سر یتیم نکشد جز آنکه به هر مویى که دستش از روى آن عبور مى‏کند خداوند برایش حسنه‏اى مى‏نویسد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۶
موسسه خیریه شفاگستر کوثر


وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا

و طعام را با این که دوست دارند، به مسکین و یتیم و گرفتار می دهند.

انسان/8


می گویند شب ها در نیازمندان شهرت را می کوبی و از آنان رفع حاجت می کنی؟!

می گویند یتیم نوازی می کنی؟!

یا علی! امشب دلم تنگ است.

امشب من از همه گداتر و یتیم ترم!

گدایم چرا که دست نیازم دراز است به سوی حضرت حق و یتیمم چرا که در این دنیای فانی کسی را ندارم جز او…

می گویند امشب کودکان یتیم برایت شیر آورده بودند، این بار یتیمان به در خانه ات آمده اند! من امشب به کجا بروم؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۸
موسسه خیریه شفاگستر کوثر


بر اساس سخن بلند نهج البلاغه، کسی که سائل است پیک خدا محسوب می شود.

و باید انسان با این بینش توحیدی با سائلین برخورد کند و چیزی که به سائل می دهد،

سعی کند از پاک ترین اموالش باشد.
«أنفقوا من طیبات ماکسبتم؛ از چیزهای پاکیزه ای که به دست آوردید انفاق کنید» (بقره/ 267)




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۱:۵۵
موسسه خیریه شفاگستر کوثر