یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...

یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...

یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء...
دانی که خدا چرا تو را داده دو دست؟
من معتقدم که اندر آن سرّی هست
یک دست به کار خویشتن پردازی
بادست دگر ز بی کسان گیری دست...

مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر در تاریخ 1392/03/18 تحت شماره 1380 و شناسه ملی 10590043253 در اداره ثبت اسناد و املاک کشور به ثبت رسیده است... ایمیل ارتباطی ما... shafa.kosar@chapar.in
شماره سامانه پیامکی مؤسسه:
10002536628839
شماره حساب های رسمی مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر آماده دریافت کمک های نقدی خیرین محترم می باشد.
حساب جاری طلایی بانک سپه :
1158800119011
عابر بانک سپه :
1158301249212
شماره کارت سپه:
5892101105510131
شماره حساب جام:
4824426919
حساب کوتاه مدت ملت:
4820079816
شماره ملت کارت :
6104337997546930

*نشانی دفتر مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر
قم خیابان هفتم تیر
خیابان پرستار
مسجد حضرت زینب کبری سلام الله علیها


*نکاتی در باره ی مؤسسه خیریه شفاگستر کوثر:
ـ فعالیتهای مؤسسه محدودیت زمانی و مکانی ندارد.
ـ عضویت یک ساله است و در صورت درخواست عضو پس از یک سال تمدید خواهد شد.
ـ پرداخت حق عضویت از طرف عضو میتواند یکجا در آغاز عضویت و یا هر ماه پرداخت شود.
ـ حق عضویت هر عضو در یک ماه حداقل صد هزار ریال است.
ـ نحوة پرداخت حق عضویت از طرف عضو به صورت نقدی به رابط معرفی شده به وی میباشد و یا واریز به حساب مؤسسه میباشد..
ـ هر عضو میتواند نسبت به عضوگیری با هماهنگی رابطین اقدام کند.
ـ هر عضو میتواند نسبت به معرفی بیماران نیازمند اقدام کند.
ـ درباره بیماران نیازمند معرفی شده، پس از بررسی و تحقیق با حفظ کرامت وی، کمک هزینه پرداخت میشود
ـ سقف پرداخت کمک به بیماران نیازمند حداکثر ده میلیون ریال است.
ـ کمکها به بیماران نیازمند شامل؛ ویزیت پزشک، هزینه های آزمایشات، دارو، معالجات و ...
(در صورت وجود خیّر و بانی خاص و درخواست وی مبنی بر ارائه کمک نقدی و جنسی و جهزیه به نیازمندان، اقدام خواهد شد)
ـ پیشنهادات و نظرات سازنده هریک از اعضاء موجب پویایی مؤسسه خواهد بود.

۱۱۲ مطلب با موضوع «دلانه ها...» ثبت شده است


درباره احسان امام باقر علیه السلام به نیازمندان گفته شده است، هرگز شنیده نشد که نیازمندی، نیازش را به آن حضرت اظهار کند یا به گونه ای حضرت از آن اطلاع پیدا کنند، ولی در جهت برطرف ساختن آن کاری نکنند. یکی از توصیه های مهم حضرت به اطرافیان این بود که وقتی نیازمندی به شما رو آورد، یا شما خواستید او را صدا بزنید، او را با بهترین نام ها و لقب ها صدا کنید و خود نیز همیشه چنین می کردند. امام صادق علیه السلام فرموند: هرچند پدرم نسبت به دیگر خویشاوندان، از نظر مالی در سطح پایین تری قرار داشتند، اما این برنامه را داشتند که همیشه در روزهای جمعه، به فقیران و نیازمندان انفاق می کردند. در حدیث دیگر، امام صادق علیه السلام فرمودند: «در یکی از روزها، به حضور پدرم رسیدم؛ دیدم آن حضرت، در میان نیازمندان، در حال تقسیم کردن مقداری پول و... است. آن روز، پدرم حدود هشت هزار درهم به فقیران کمک کرده و یازده نفر از برده ها را خریده و آزاد کردند.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۲۵
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

کمک به مستمندان

بخشش و کرم، از ویژگی های خاندان رسالت است. آن ها همواره با ایثار دارایی ها و امکاناتی که در اختیار داشته اند، گره گشای مشکل های مردم بوده اند. گفته اند: وقتی در روز عاشورا، پس از شهادت امام حسین بن علی علیه السلام ، حاضران، در پشتِ بدن آن حضرت اثر زخم کهنه ای را دیدند، از امام زین العابدین علیه السلام پرسیدند: این زخم برای چیست؟ حضرت فرمود: این زخم، اثر آن انبان های نانی است که پدرم در دل شب، بر دوش خویش می گذاشته و آن ها را به خانه های یتیمان و بی کسان نیازمند، می بردند. هم چنین ابن شهرآشوب، در کتاب مناقب گفته است که شخصی وارد شهر مدینه شد و از مردم پرسید: بخشنده ترین مرد این شهر کیست؟ او را به امام حسین علیه السلام راهنمایی کردند. آن شخص، در پی آن حضرت وارد مسجد شد و او را در حال نماز دید و ضمن خواندن اشعاری، نیاز خود را به حضرت بیان کرد. امام علیه السلام نمازش که به پایان رسید، به قنبر فرمود: چهار هزار دینار پول که در خانه داریم، حاضر کن؛ آن گاه همه آن پول را در جامه ای پیچیده و آن را ازشکاف درب خانه به آن عرب نیازمند بخشید و فرمود: اگر این مقدار هم کم است، برما ببخشایید.





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۲۳
موسسه خیریه شفاگستر کوثر


مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟
خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی!
مرد پاسخ داد: من چیزی ندارم که ببخشم...
خدا پاسخ داد: چرا! محدود چیزهایی داری!

یک صورت که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی!
یک دهان که می توانی از دیگران تمجید کنی وحرف خوب بزنی!
یک قلب که می توانی بروی دیگران بگشایی!
چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!

فقر واقعی فقر روحی ست.
دل آدم ها خیلی ساده گرم میشود:
به یک دلخوشی کوچک،
به یک احوالپرسی ساده،
به یک دلداری کوتاه،
به یک تکان دادن سر، یعنی تو را می فهمم...
به یک گوش دادن خالی، بدون داوری ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۰
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

وصیت‌هاى حضرت علی علیه السلام در آخرین لحظات به امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم؛

این آن چیزى است که على بن ابى طالب وصیت مى ‌کند. على به وحدانیت و یگانگى خدا شهادت مى ‌دهد، و اقرار مى ‌کند که محمد بنده و پیغمبر خداست، خدا او را فرستاد تا مردم را هدایت کند و دین خود را بر ادیان دیگر غالب گرداند ولو کافران کراهت داشته باشند. همانا نماز، عبادت، حیات و ممات من از خدا و براى خداست، شریکى براى او نیست من به این دستور امر شده ام و تسلیم خداوند هستم. اى پسرم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نامه به او برسد به امور زیر توصیه و سفارش مى ‌کنم:

 هرگز تقواى الهى را از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقى بمانید.

همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید و بر اساس ایمان به خدا متحد باشید و از هم جدا نشوید، همانا از پیغمبر خدا شنیدم که مى ‌فرمود: اصلاحِ میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزى که دین را محو و نابود مى‌کند فساد و اختلاف است ولاحَولَ ولاقُوَّة إلّابِاللَّهِ العلیّ العظیم.

«ارحام و خویشاوندان» را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مى‌کند.

خدا را، خدا را! درباره «یتیمان»، مبادا گرسنه و بى ‌سرپرست بمانند.



خدا را، خدا را! درباره «همسایگان» خوش‌رفتارى کنید، پیغمبر آن قدر در مورد همسایه سفارش کرد که ما گمان کردیم مى ‌خواهد آن‌ها را در ارث شریک کند.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «قرآن»، نکند دیگران در عمل به قرآن بر شما پیشى گیرند!

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «نماز» چرا که نماز ستون دین شماست.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «کعبه» خانه پروردگارتان، مبادا حج تعطیل شود که اگر کعبه خالى بماند و حج متروک شود مهلت داده نخواهید شد و مغلوب دشمنان خواهید شد.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره ماه «رمضان» که روزه آن ماه سپرى است براى آتش جهنم.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «جهاد در راه خدا» از مال و جان خود در این راه کوتاهى نکنید.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «زکات مال» که زکات، آتشِ خشمِ الهى را خاموش مى ‌کند.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «امت پیامبرتان» مبادا مورد ستم قرار گیرند.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «صحابه و یاران پیغمبرتان» زیرا رسول خدا درباره آنان سفارش کرده است.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «فقرا و تهیدستان» آن‌ها را در زندگى خود شریک کنید.

از خدا بترسید، از خدا بترسید! درباره «بردگان و کنیزان» که آخرین سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله درباره این‌ها بود. على علیه السلام مجدداً سفارش نماز را کرد و فرمود: کارى که رضاى خدا در آن است در انجام آن بکوشید.

با مردم به خوشى و نیکى رفتار کنید همان طورى که قرآن دستور داده است و به ملامت مردم ترتیب اثر ندهید.

امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید، نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آن گاه هر چه نیکان شما دعا کنند دعاى آن‌ها مستجاب نخواهد شد.

بر شما باد که بر روابط دوستانه میان خود بیافزایید، به یکدیگر نیکى کنید از کناره‌ گیرى از یکدیگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.

کارهاى خیر را به مدد یکدیگر و اجتماعاً انجام دهید و از همکارى در مورد گناهان و چیزهایى که موجب کدورت و دشمنى مى‌شود بپرهیزید:

«تعاونوا على البرّ والتقوى...».

از خدا بترسید که کیفر خدا شدید است: «واتقوااللَّهَ إنّ اللَّهَ شَدیدُالعِقاب».

خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع مى ‌کنم و شما را به خداى بزرگ مى‌سپارم و سلام و رحمتش را بر شما مى‌‌خوانم. در آخر این وصیت در کافى آمده است که پس از پایان وصیت حضرت پیوسته مى‌گفت: «لاإله إلاّاللَّه» تا وقتى که روح مقدسش به ملکوت اعلى پیوست.

در نهج البلاغه است که در پایان وصیت، امام علیه السلام فرزندان خود را مخاطب ساخت و به آن‌ها فرمود: «یا بنی عَبدُالمطّلب لایَلفِینَّکُم تَخُوضونَ دِماءَ المُسلمینَ خُوضاً تَقولون. قُتِلَ أمیرُالمؤمنین! ألا لایَقْتُلُنَّ بی إلاّ قاتلی، اُنظروا إذا اَنا مُتُّ مِن ضَربَتِهِ هذهِ فَاضربوهُ ضَربَةً، لایُمثَّل بالرَّجُلِ فإنّی سَمِعتُ رَسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله یَقول. إیّاکُم والمُثلة ولو بِالکلْبِ العَقور؛ اى فرزندان عبدالمطلب! نیابم شما را که در خون مسلمانان فروروید و دست به کشتار بزنید به بهانه این که بگویید امیرالمؤمنین کشته شده و بدانید که در برابر من جز کشنده من کسى نباید کشته شود، نگاه کنید چون من از ضربت او از دنیا رفتم به او یک ضربت بزنید و او را مُثله نکنید که من از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: "از مُثله‌کردن بپرهیزید اگر چه به سگ گزنده و هار باشد"».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۳
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

آخرین وصایای حضرت علی (علیه السلام)
خدا را، خدا را! درباره «یتیمان»، مبادا گرسنه و بى ‌سرپرست بمانند...
شهادت مولای مظلوم عدالت، تسلیت و تعزیت
"موسسه خیریه شفاگستر کوثر"


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۴
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

خاطره ای شنیدنی از استاد شفیعی کدکنی :
 چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثراً به شهرها و شهرستان های خودشان رفته و یا گرفتار کارهای عید بودند؛ اما استاد بدون هیچ تاخیری سر کلاس آمد و شروع به درس دادن کرد ...
بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از شاگردان خیلی آرام گفت:
«استاد آخر سال است؛ دیگر بس است!».
استاد هم دستی به سر خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را روی میز می گذاشت، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.
استاد 50 ساله‌ با آن کت قهوه‌ای سوخته‌ که به تن داشت، گفت:
«حالا که تونستید من را از درس دادن بیاندازید، بگذارید خاطره ای را برایتان تعریف کنم:
من حدوداً 21 یا 22 ساله بودم، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت آنها را می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچ وقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.
استاد اکنون قدری با بغض کلماتش را جمله می کند:
نمی دانم شما شاگردان هم به این پی برده اید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...
اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...
استاد حالا خودش هم گریه می کند...
پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد، می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما...
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی، با لفظ "عمو" و "دایی" خطابم می کردند.
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید".
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود، که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!
گفتم: هیچ شنیده ای که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران، به آن ها پاداش می دهد؟!
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها – قرآن کریم، سوره انعام، آیه160)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۱
موسسه خیریه شفاگستر کوثر
توصیه‌های زیادی درباره انفاق از بزگان دین شده است که به صورتی که خود حضرت حق انفاق یک درهم در راه خویش را مانند دانه‌ای می‌خواند که با کِشته شدن، به هفت خوشه و هر خوشه به صد دانه تبدیل می‌شود:"مثل الّذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبّة أنبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مائة حبّةٍ".(سوره‌‌ بقره، آیه‌‌ 261) سپس این هفتصد را دو برابر می‌کند که: "والله یضاعف لمن یشاء"(سوره‌‌ بقره، آیه‌‌ 261) و با بیان وسعت فضل و گستره‌ی‌ علم خدا، راه را برای هزاران برابر دیگر نیز، باز می‌گذارد: "والله واسع علیمٌ."(سوره‌‌ بقره، آیه‌‌ 261) از سوی دیگر حضرات معصومین احادیث و روایات متعددی برای این موضوع دارند در روایتى از امام باقر ع می ‏خوانیم: محبوبترین اعمال نزد خدا این است که قلب مؤمن نیازمندى را مسرور کند، به اینکه او را سیر کرده، یا بدهى او را ادا کند.
 در حدیثى از رسول اللَّه ص آمده است: از ایمان حسن خلق و اطعام طعام و ریختن خون (قربانى کردن در راه خدا) است در حدیث دیگرى از امام صادق ع آمده است که فرمود: من چیزى را معادل دیدار مؤمن نمی‏بینم، جز اطعام کردن او، و هر کس مؤمنى را اطعام کند بر خدا است که او را از طعام جنت اطعام نماید در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم ص آمده است که مردى مهار مرکب حضرت را گرفت و عرض کرد اى رسول خدا! چه عملى از همه اعمال برتر است؟ فرمود: غذا دادن به مردم و خوش زبان بودن و سرانجام در حدیثى از رسول خدا ص میخوانیم: کسى که خانواده‏‌اى از مسلمین را یک شبانه روز پذیرایى کند خداوند گناهانش را می‌بخشد

خواجه عبدالله انصاری در عبارتی بسیار زیبا درباره انفاق اینگونه می‌گوید:
 بدانکه، نماز زیاده خواندن،
 کار پیرزنان است و روزه فــزون داشتن،
صرفه ی نان است و حـــج نمودن،
تماشای جهان است اما نان دادن،
کــار مردان اســت...


علاوه بر مواردی که ذکر شد آثار انفاق در ماه مبارک رمضان به مراتب بالاتر و فزونی آن بیشتر است.  "موسسه خیریه  شفاگستر کوثر " به پیروی از مولا و مقتدای شیعیان همچون سنوات گذشته  با هدف این که همه بتوانند از یک افطاری یا وعده‌ای قضای هر چند ناچیز و ساده برخوردار باشند در صدد دریافت کمک های خیرین و رساندن به نیازمندان است.

جهت همراهی با شماره 09122531889 ارتباط بگیرد

منبع احادیث: تفسیر نمونه، ج‏27، ص: 88


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۳
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

رسول خدا (ص) در بخشی از خطبه شعبانیه در فضیلت انفاق در راه خدا و اطعام و افطار روزه‌داران در ماه رمضان می‌فرمایند:

«أَیُّهَا النَّاسُ! مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ‌الله عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَی مِنْ ذُنُوبِهِ؛ ای مردم کسی که در این ماه روزه‌دار مؤمنی را افطاری دهد، نزد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده و آمرزش نسبت به گناهان گذشته‌اش را دارد»


.

 

همچنین حضرت در پاسخ کسانی که به خاطر فقر و نداری و عدم توانایی بر اطعام روزه‌داران نگران بودند که از چنین پاداش‌هایی محروم باشند، فرمود: «اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ، اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء؛ از آتش جهنم پروا کنید ولو با افطاری دادن به مقدار یک خرما، از آتش جهنم بپرهیزید و لو با افطاری دادن به مقدار یک جرعه آب».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۴
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

ماه مبارک رمضان، ماه انفاق و کمک به نیازمندان است، هر چند دستگیری و رفع نیاز حاجتمندان اختصاص به این ماه شریف ندارد لکن ماه رمضان فرصت نیکو و مغتنمی است برای انفاق و کمک به تهیدستان. از نظر قرآن یکی از وظایف مهم افراد در جامعه اسلامی، دستگیری از نیازمندان و تهیدستان است. هر کس به اندازه امکانات و توانمندی خویش وظیفه دارد که خلاء های موجود در زندگانی افراد را جبران و کمبودهای آنان را پاسخگو باشد. همان گونه که خداوند نیازمند و فقیر را با فقر و نداری امتحان می کند، ثروتمندان را نیز این گونه می آزماید. کمک به افراد نیازمند اگر همراه با خلوص نیت و به خاطر رضای پروردگار باشد دارای تاثیرات بی شماری است. برخی از آثار آن در همین جهان مشاهده می شود و برخی از آثار آن در جهان دیگر، به عنوان پاداش های اخروی، ظاهر می گردد.

 ‏
    ‏«انفاق» از ماده «نفق» و در لغت به معنی گذشتن هر چیزی و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است و در اصطلاح، انفاق بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگری است که یا از طریق صدقه یا از طریق بخشیدن اموال خود در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا به آن فرمان داده است، می باشد.‏
    خداوند متعال در قرآن کریم در وصف افراد متقی و پرهیزکار، می فرماید: «الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون؛ متقین کسانی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و نماز به پا می دارند و از آنچه که خدا به آنها روزی داده، انفاق می کنند»(بقره/3). مطابق این آیه شریفه، یکی از ویژگی های بارز متقین، آن است که از آنچه حق تعالی به آنها روزی داده است، در راه خدا انفاق می کنند. وجه ترتب انفاق بر اقامه نماز در آیه شریفه فوق آن است که حبّ مال و جاه و بخل، مانع از انفاق است و تنها نمازگزاران راستین هستند که جان خود را از این قیود رهانیده، قدرت انفاق دارند. خدای سبحان می فرماید: «إنّ الإنسان خلق هلوعاً إذا مسّه الشرّ جزوعاً و إذا مسّه الخیر منوعا إلاالمصلینً»(معارج/19-22). «هلوع» صفتی است که از مصدر «هلع» که به معنای شدت حرص است، اشتقاق یافته و به کسی گفته می شود که هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع می کند و چون به خیری می رسد از انفاق به دیگران خودداری می کند. مطابق این آیه شریفه، نمازگزاران واقعی از گزند هلوع بودن، مصونند، از این رو به دنبال آیات فوق می فرماید: «و الذین فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم»(معارج/24و25). بنابراین، اقامه نماز سهم موثری در بخل زدایی دارد.
    خداوند در سوره بقره آیه 274 به ستایش کسانی پرداخته که در شب و روز و نهان و آشکار انفاق می کنند: «الذین ینفقون اموالهم بالیل والنهار سرا وعلانیه فلهم اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم و لاهم یحزنون؛ کسانی که دارایی های خود را در شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق می کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند» و انفاق کنندگان را با عنوان «صادقون» یعنی راستگویان و مومنین راستین «المومنون حقاً»، توصیف نموده و انفاق در راه خدا را در کنار تلاوت آیات کتاب وحی و اقامة نماز، تجارتی بدون زیان و کسبی پرسود معرفی نموده است: «إنّ الذین یتلون کتاب الله و اقاموا الصلاه و انفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانیه یرجونَ تجاره لن تبور؛ همانا کسانی که کتاب خدا را تلاوت می کنند، و نماز به پا داشته و از آنچه روزی آنان کردیم در پنهان و آشکار انفاق نموده اند، تجارتی را امید دارند که زیان و ضرری در آن نخواهد بود و هرگز کسادی ندارد»(فاطر/29).
    قرآن کریم آنچنان برای مسئله انفاق، ارزش و اهمیت قائل است که از آن با عنوان جهاد مالی تعبیر نموده: «لکن الرسول و الذین آمنوا معه جاهدوا باموالهم و انفسهم»(توبه/88) و خودداری از انفاق را با «هلاکت به دست خود» برابر می داند و می فرماید: «و انفقوا فی سبیل الله و لاتلقوا بایدیکم إلی التهلکه؛ از دارایی و اموال خود در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود (به خاطر بخل از انفاق)، در هلاکت نیندازید»(بقره/195). همچنین قرآن مجید خودداری از انفاق را باعث خرابی آخرت و مساوی با کفر و ظلم می داند و اعلام می کند آنان که از انفاق، بخل می ورزند در قیامت دوست و شفیعی نخواهند داشت: «یا ایها الذین آمنوا انفقوا ممّا رزقناکم من قبل ان یاتی یوم لابیع فیه و لاخلّه و لاشفاعه؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از آنچه روزی شما کرده ایم در راه خدا انفاق کنید پیش از آنکه قیامت برسد، قیامتی که برای اهل بخل از انفاق نه چیزی برای خرید هست و نه دوستی و نه شفیعی»(بقره/254).
    خداوند برای بیان ارزش انفاق از روش تمثیل استفاده کرده و با یک مثال جامع و دقیق، برکات و خیرات آن را به تصویر کشیده است: «مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبّه انبتت سبع سنابل فی کلِّ سنبله مائه حبَّه والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم»(بقره/261). قرآن در این آیه شریفه، دانه انفاق را چنین توصیف می کند که هفت خوشه از آن می روید که در هر خوشه یکصد دانه است و به این ترتیب هفتصد برابر اصل خود می گردد. در آیات بی شماری از قرآن کریم، خداوند به انفاق کنندگان بشارت می دهد که از انفاق کردن هراس نداشته باشند، چراکه خداوند، عمل آنها را نادیده نخواهد گرفت و به بهترین وجهی جبران خواهد کرد. خداوند در آیه 39 از سوره سبا: «و ما انْفَقْتُمْ منْ شَیءٍ فهو یخلفه و هو خیرُ الرازقین»، تضمین نموده است که اموال انفاق کنندگان را برکت و فزونی بخشد، به شرط آنکه انفاق آنها در راه خدا باشد، یعنی هدفی جز کسب رضایت حضرت حق نداشته باشند و خدای ناکرده به خاطر اغراض دنیوی و انگیزه های مادی انفاق نکرده باشند. ‏
    انفاق مفهوم وسیعی دارد که منحصر به مال نیست بلکه علم و هدایت و آبروی اجتماعی و سرمایه های مادی و معنوی را نیز شامل می شود. در آیات آغازین سوره بقره آمده است: «الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصَّلاةَ و ممّا رزقناهم ینفقون». این آیه همان گونه که بیان شد به صفات متقین اشاره دارد که آنها علاوه بر ارتباط نزدیک با خداوند، از طریق انفاق، ارتباط خود را با انسانهای دیگر نیز تحکم می بخشند. با توجه به این نکته که قرآن نمی گوید: «من اموالهم ینفقونم»، «از اموالشان انفاق می کنند» بلکه می گوید «ممّا رزقناهم؛ از آنچه به آنها روزی دادیم انفاق می کنند» می توان به این نتیجه رسید که انفاق، تمام مواهب مادی و معنوی را شامل می شود. بنابراین از صفات مردم پرهیزگار این است که از هر آنچه دارند از جمله علم، عقل، دانش، نیروهای جسمانی و مقام و موقعیت اجتماعی خویش بدون انتظار پاداشی انفاق می کنند. چنین انسانی مالک اصلی را خدا می داند و انفاق را یک قانون عمومی در جهان آفرینش تلقی می کند که در آن، همه اجزای آفرینش در حال ایثار به یکدیگر هستند در نتیجه با رضایت کامل مواهب و نعمت های خداوند را در اختیار بندگانی قرار می دهد و از این طریق رضایت و خشنودی خداوند را برای خویش مهیا می سازد. امام صادق(ع) در حدیثی در تفسیر جمله «مما رزقناهم ینفقون» فرمودند: «ان معناه و مما علمناهم یبثتون»، مفهوم آن این است که از علوم و دانش هایی که به آنها تعلیم داده ایم نشر می دهند و به نیازمندان می آموزند. مفهوم این سخن آن نیست که انفاق مخصوص علم است بلکه چون غالباً نظرها در مسئله انفاق متوجه انفاق مالی است، امام صادق (ع) با ذکر این موضوع می خواهد گستردگی مفهوم انفاق را روشن سازد.‏
    بدون شک انفاق نیز مانند بسیاری از امور، مراتب و در جاتی دارد و هر نوع انفاقی را نمی توان انفاق ارزشمند تلقی کرد. از جمله شرایط انفاق این است که از قسمت های پاک و بهترین اموال انتخاب شود نه از اموالی که ارزش ناچیزی دارد، به طوری که حتی خود شخص نیز از پذیرفتن آن اکره دارد: یا ایها الذین امنوا انفقوا انفقوا من طیبات ماکسبتم و ممّا اخرجنا لکم من الارض و لایتممّوا الخبیث منه تنفقون ولستم باخذیه الاان تغمضوا فیه و اعلموا الله عتی حمید؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته ایم، انفاق کنید و به سراغ قسمت های ناپاک برای انفاق نروید در حالی که خودتان حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روی اغماض و بدانید خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است»(بقره/267). همچنین همراه با منت و آزار نباشد(بقره/264) و با خلوص نیت همراه باشد(بقره/265). ‏
    در روایتی از رسول اکرم (ص)آمده است: «هر شب منادی ندا سر می دهد: اللهم هَب للمُنْفِقِ خلفاً و هَبْ للمُمْسِکِ تلفاً؛ بار الها انفاق کنندگان را بیشتر عطا کن و اموال بخیلان را نابود ساز». امید است که در ماه مبارک رمضان بیش از هر زمان دیگر به یاد نیازمندان و رفع حاجت و نیاز آنها باشیم.

نویسنده: علی خانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۸
موسسه خیریه شفاگستر کوثر

واستبقوالخیرات

انفاق و جایگزینی آن توسط خدا :
... مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ ۖ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.  (سبأ ٣٩)
ترجمه :
آنچه که شما ( از اموالتان) در راه خدا انفاق می کنید، خداوند جای خالی آن مال شما را ( که انفاق کردید ) خودش  پر می کند. و او بهترین رزق دهندگان است.
تفسیر :
فرض کنید کنار یک جوی پر آب نشسته اید و می خواهید از آن جوی پر آب، ظرفی آب، بردارید.
ظرف را داخل آب می برید و پر آب می کنید و بر می دارید. اما هنوز، ظرف را از آب بیرون نکشیده اید ، جریان آب جای آن ظرف آبی را که شما برداشته اید بلافاصله پر می کند.
این معنای «.... فهو یُخلِفُه » است.
که امام صادق ع در این زمینه می فرمایند :
إذا کان الخُلْفُ مٍنَ الله فَالبُخْلُ لماذا ؟!
اگر خدا قرار است جای خالی مال انفاق شده من

را پر کند پس بخل و خساست برای چیست؟!
در واقع آیه شریفه می خواهد بگوید:
هنوز شما پول را از جیب خود در نیاورده اید و انفاق نکرده اید خداوند جای آن را پر می کند. 

           
 طبق سنوات گذشته این بار نیز تصمیم داریم از دوستانی که تمایل دارند در ماه رمضان برای تامین و تکمیل بسته های سبد غذایی نیازمندان کمک کنند یاری بگیریم جهت همراهی با شماره 09122531889 ارتباط بگیرد .
اندک اندک جمع گردد وانگهی دریا شود.
 هر مقدار که مقدور است موسسه خیریه شفاگستر کوثر را در این امر خیر  یاری فرمایید ،اموات خود را با دخیل کردن در این کار خیر شریک کنید لطفا به سایر دوستان و بستگان در گروه های مختلف اطلاع رسانی بفرمایید ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰
موسسه خیریه شفاگستر کوثر